کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اعتلا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اعتلا
/'e'telā/
معنی
۱. بلندپایه شدن.
۲. بر دیگری برتری یافتن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
برتری، پیشرفت، ترفیع، ترقی، تعالی، توسعه
برابر فارسی
بالندگی، بهبود
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اعتلا
واژگان مترادف و متضاد
برتری، پیشرفت، ترفیع، ترقی، تعالی، توسعه
-
اعتلا
فرهنگ واژههای سره
بالندگی، بهبود
-
اعتلا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: اعتلاء] 'e'telā ۱. بلندپایه شدن.۲. بر دیگری برتری یافتن.
-
جستوجو در متن
-
گردون گرا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹گردونگرای› [قدیمی] gardunga(e)rā ۱. آنکه آهنگ رسیدن به آسمان کند.۲. [مجاز] خواهان ترقی و اعتلا.
-
ترقی
واژگان مترادف و متضاد
۱. ارتقا، اعتلا، پیشرفت، پیشروی، ترفیع، تعالی ≠ تنزل، پسرفت ۲. رونق، توسعه ≠ تنزل ۳. رشد، برکشی
-
جَلَالِ
فرهنگ واژگان قرآن
شکوه (درمعنای کلمه جلال اعتلا و اظهار رفعت مستتر است لذا به صفاتی که همراه با دفع و منع است نیزاطلاق می شود مثل علو ، تعالي ، عظمت ، کبرياء)
-
بلند ساختن
لغتنامه دهخدا
بلند ساختن . [ ب ُ ل َ ت َ ] (مص مرکب ) بلند کردن .بلند گردانیدن . بالا بردن : طَرّ؛ بلند ساختن بنا. (منتهی الارب ). || مشهور کردن . معروف کردن .- بلند ساختن سخن کسی را ؛ علو بخشیدن . بدرجه ٔ اعتلا رسانیدن . مشهور و معروف کردن : دراز گرداند خدای تعال...
-
وجدی خراسانی
لغتنامه دهخدا
وجدی خراسانی . [ وَ ی ِ خ ُ ] (اِخ ) از شاعران است . مجمعالفصحاءدرباره ٔ او آرد: نام شریف آنجناب مولانا محمد اسماعیل و اصل مولدش قریه ٔ ازغد بر وزن سرمد از قرای شاهاندز مشهور به شاندز از مضافات مشهد مقدس رضوی بوده . وی از جوانی طالب علوم صوری و معنوی...
-
اعتلاء
لغتنامه دهخدا
اعتلاء. [ اِ ت ِ ] (ع مص )بلند شدن . (منتهی الارب ) (از منتخب از غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). علو. (المصادر زوزنی ). || بلند برآمدن روز. (آنندراج ) (ناظم الاطباء)(منتهی الارب ). || بر بلندی برکردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بر بلندی برآ...
-
برتری
لغتنامه دهخدا
برتری . [ ب َ ت َ ] (حامص مرکب ) فضل . علاء. (دستوراللغة). علو. اعتلا. تفوق . رجحان . مزیت . بالاتری . اعلائی . ارفعی . رفعت . (یادداشت مؤلف ). بزرگی . فزونی : جز برتری نجویی گویی که آتشی جز راستی نیابی گوئی ترازویی . رودکی .وگر باز گرددسوی شهریارتر...
-
جبرائیل
لغتنامه دهخدا
جبرائیل . [ ج َ ] (اِخ ) ابن بختیشوع بن جورجیس بن بختیشوع ، از اطباء حاذق و ماهر از مردم جندیشابور که در خدمت هارون الرشید و خلفاء بعد از وی بود. او تألیفات بسیاری در طب دارد و بجای پدر خود بختیشوع بریاست پزشکانی که در خدمت خلیفه بودند منصوب شد. مرد...
-
صنایع
لغتنامه دهخدا
صنایع. [ ص َ ی ِ ] (ع اِ) ج ِ صَنیع. (منتهی الارب ). ج ِ صَنیعَه . (المنجد) (مهذب الاسماء). رجوع به صنیع، صنیعة و صنائع شود : از هر صنایعی که بخواهی بر او اثروز هربدایعی که بجوئی بر او نشان . فرخی .و چون نصر گذشته شد از شایستگی و بکارآمدگی این مرد مح...