کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اعتذار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اعتذار
/'e'tezār/
معنی
عذر خواستن؛ پوزش.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
بهانهطلبی، پوزش، پوزشخواهی، عذرخواهی، معذرت
دیکشنری
apology
-
جستوجوی دقیق
-
اعتذار
واژگان مترادف و متضاد
بهانهطلبی، پوزش، پوزشخواهی، عذرخواهی، معذرت
-
اعتذار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'e'tezār عذر خواستن؛ پوزش.
-
اعتذار
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) پوزش خواستن . 2 - گِلِه کردن . 3 - (اِمص .) پوزش .
-
اعتذار
لغتنامه دهخدا
اعتذار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) شکایت نمودن . || منقطع شدن آب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). قطع شدن آبها. (از اقرب الموارد). || بکارت زائل کردن . (آنندراج ) (منتهی الارب ). زائل کردن بکارت . (ناظم الاطباء). دوشیزگی ببردن . (تاج المصادر بیهقی...
-
اعتذار
دیکشنری عربی به فارسی
پوزش , عذرخواهي (رسمي) , اعتذار , مدافعه
-
واژههای مشابه
-
اعتذار پذیرفتن
لغتنامه دهخدا
اعتذار پذیرفتن . [ اِ ت ِ پ َ رُ ت َ ] (مص مرکب ) قبول پوزش کردن . (ناظم الاطباء).
-
اعتذار جستن
لغتنامه دهخدا
اعتذار جستن . [ اِ ت ِ ج ُ ت َ ] (مص مرکب ) عذر خواستن . متوسل شدن بعذر.
-
اعتذار کردن
لغتنامه دهخدا
اعتذار کردن . [ اِ ت ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) معذرت خواستن . عذر آوردن . (ناظم الاطباء).
-
غیرقابل اعتذار
دیکشنری فارسی به عربی
غير قابل للدفاع
-
تشکر و اعتذار
فرهنگ گنجواژه
سپاسگزاری رایج درپاسخ در پایان مراسم ختم.
-
واژههای همآوا
-
اعتزار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'e'tezāz ۱. عزیز شدن؛ گرامی شدن؛ عزت؛ ارجمندی.۲. عزیز شمردن؛ گرامی داشتن.
-
ائتزار
لغتنامه دهخدا
ائتزار. [ اِءْ ت ِ ] (ع مص ) رجوع به ایتزار شود.