کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اعتدال خریفی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اعتدال خریفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] ← اعتدال پاییزی
-
اعتدال خریفی
لغتنامه دهخدا
اعتدال خریفی . [ اِ ت ِ ل ِ خ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نقطه ٔ اعتدال خریفی ؛ رأس المیزان باشد، وچون آفتاب بدان جایگاه رسد به خریف ، شب و روز مساوی باشند. (یادداشت بخط مؤلف ). آغاز پاییز که درازی روز و شب مساوی گردد. (از فرهنگ فارسی معین ). مؤلف...
-
واژههای مشابه
-
اعتدال بهاری
فرهنگ واژههای سره
ترازینه بهار
-
vernal equinox
اعتدال بهاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] 1. یکی از دو نقطۀ تلاقی استوای آسمان و دایرهالبروج که وقتی مرکز خورشید به آن نقطه میرسد، سال شمسی نو میشود 2. زمانی که خورشید به این نقطه در آسمان برسد متـ . اعتدال ربیعی
-
اعتدال ربیعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] ← اعتدال بهاری
-
equal temperament
اعتدال مساوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] اعتدالی که بر مبنای آن یک اکتاو به دوازده نیمپردۀ مساوی تقسیم میشود
-
unequal temperament
اعتدال نامساوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] هرگونه اعتدال، غیر از اعتدال مساوی
-
اعتدال بهاری
لغتنامه دهخدا
اعتدال بهاری . [ اِ ت ِ ل ِ ب َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اعتدال ربیعی . یکی را اعتدال بهاری خوانند و این آن است که چون آفتاب از وی بگذرد به نیمه ٔ شمالی از منطقةالبروج شود. (از التفهیم ). و رجوع به اعتدال ربیعی شود.
-
اعتدال داشتن
لغتنامه دهخدا
اعتدال داشتن .[ اِ ت ِ ت َ ] (مص مرکب ) میانه روی داشتن . (ناظم الاطباء). راست بودن . معتدل بودن . || دارای قامت راست و معتدل بودن . راستی قامت داشتن : چه نشینی ای قیامت بنمای سرو قامت بخلاف سرو بستان که ندارد اعتدالی . سعدی .|| سلامتی داشتن . (ناظم ...
-
اعتدال ربیعی
لغتنامه دهخدا
اعتدال ربیعی . [ اِ ت ِ ل ِ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نقطه ٔ اعتدال ربیعی ، رأس الحمل باشد و چون آفتاب بدان جایگاه رسد به بهار شب و روز برابر باشد. (یادداشت بخط مؤلف ). دایرةالبروج و معدل النهار در دو نقطه با هم تقاطع میکنند، یکی آن که چون آفتاب...
-
اعتدال مزاج
لغتنامه دهخدا
اعتدال مزاج . [ اِ ت ِ ل ِ م ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حالت سلامت آن . (ناظم الاطباء). صاحب کشاف اصطلاحات الفنون آرد: مزاج دو حالت دارد،معتدل و غیرمعتدل و این تقسیم خود بر دو وجه متصور است : اول آن که اعتدال به برابری بسایط از جهت کم و کیف تفسیر ش...
-
اعتدال هوا
لغتنامه دهخدا
اعتدال هوا. [ اِ ت ِ ل ِ هََ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تساوی آن در گرمی و سردی . (ناظم الاطباء).
-
اعتدال عناصر
دیکشنری فارسی به عربی
رحمة
-
بی اعتدال
دیکشنری فارسی به عربی
عنيف , مفرط