کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اعتبار و شخصیت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اعتبار و شخصیت
فرهنگ گنجواژه
حیثیت.
-
واژههای مشابه
-
بی اعتبار
فرهنگ واژههای سره
بی ارزش
-
فاقد اعتبار
فرهنگ واژههای سره
بی ارزش
-
اعتبار کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) 1 - اعتماد کردن . 2 - عبرت گرفتن .
-
اعتبار شکستن
لغتنامه دهخدا
اعتبار شکستن . [ اِ ت ِ ش ِ ک َ ت َ ] (مص مرکب ) رونق چیزی را از بین بردن . بی ارزش ساختن : آن نکهت از کجاست نفسهای تیره راتا اعتبار نافه ٔتاتار بشکند.حزین اصفهانی (از ارمغان آصفی ).
-
اعتبار عقلی
لغتنامه دهخدا
اعتبار عقلی . [ اِ ت ِ رِع َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) لحاظ عقلی . تصور عقل .
-
اعتبار متحرک
لغتنامه دهخدا
اعتبار متحرک . [ اِ ت ِ رِ م ُ ت َ ح َرْ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در اصطلاح بانکی ، تنخواه گردان . (واژه های نو فرهنگستان ). وجهی که در اختیار اداره ای گذارند تا در صورت ضرورت بدون تشریفات پیچیده ٔ اداری خرج کنند. (فرهنگ فارسی معین ).
-
بی اعتبار
دیکشنری فارسی به عربی
سيي , عاجز , غير آمن , فراغ
-
دارای اعتبار
دیکشنری فارسی به عربی
صحيح
-
اعتبار نامه
دیکشنری فارسی به عربی
خطاب الإعتماد
-
alarm for quota restriction
هشدار پایان اعتبار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] خدماتی که اگر مبلغ اعتبار باقیماندۀ مشترک از حد معینی کمتر شود با نشانک یا بوقی به او هشدار میدهد
-
اعتبار قانونی دادن
دیکشنری فارسی به عربی
شرع
-
بی اعتبار ساختن
دیکشنری فارسی به عربی
سوء السمعة
-
دارای اعتبار مشکوک
دیکشنری فارسی به عربی
مزور