کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اظلة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
عَزَلْتَ
فرهنگ واژگان قرآن
کناره گيري کردي
-
جستوجو در متن
-
اظلال
لغتنامه دهخدا
اظلال . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ ظِل ّ. (از اقرب الموارد) (متن اللغة) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ِ ظِل ّ. سایه ها. (فرهنگ نظام ). ظِلال . ظُلول . اَظِلَّة. ظُلَل . (متن اللغة). ج ِ ظل ، سایه . (آنندراج ). و رجوع به ظل و ظلال و ظلول و اظلة و ظلل شود. |...
-
ظلیل
لغتنامه دهخدا
ظلیل . [ ظَ ] (ع ص ) سایه دار. سایه وَر. سایه افکن . سایه ناک . ج ، اَظِلَّة. (متن اللغة). || آنچه سایه اندازد. مظلل .- ظِل ّ ظلیل ؛ سایه ٔ دائم . سایه ٔ کشیده . سایه ٔ تمام . یا مبالغه است : گرد راه و آفتاب معرکه نزدیک توخوشتر از گرد عبیر سوده و ظل...
-
ظل
لغتنامه دهخدا
ظل . [ ظِل ل ] (ع اِ) سایه . فی ٔ. مقابل ضِخ ّ و آفتاب و برخی گفته اند ظل سایه ٔ اول روز است و فی ٔ سایه ٔ آخر روز. || پناه . کنف . ج ، ظِلال ، ظُلول ، اظلال ، اَظِلّة. (متن اللغة) : در ظل فتح یابد عالم لباس امن چون شد برهنه چهره ٔ خورشیدوار تیغ. مسع...