کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اطوار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
ادا واطفار، ادا و اطوار،ادا و اصول
لهجه و گویش تهرانی
عشوه،قِرو غَمزه
-
واژههای همآوا
-
اتوار
لغتنامه دهخدا
اتوار. [ اَت ْ ] (ع اِ) ج ِ تَور، بمعنی میانجی میان قوم ، ظرفی که بدان آب خورند و دست و روی شویند، طبق شمع. (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
اطفار
لغتنامه دهخدا
اطفار. [ اَ ] (از ع ، اِ) در تداول عامه ، بجای اطوار. رجوع به اطوار شود.- اطفار آمدن ؛ اطوار آمدن . رجوع به اطوار شود.
-
اور و ادا
فرهنگ گنجواژه
اطوار.
-
اور و ناز و ادا
فرهنگ گنجواژه
اطوار.
-
غَمز و لَمز
فرهنگ گنجواژه
اطوار.
-
قر و قمبیل
فرهنگ گنجواژه
اطوار.
-
قر و قمبیله
فرهنگ گنجواژه
اطوار.
-
قِر و ناز
فرهنگ گنجواژه
اطوار.
-
قر وغَنبیله
فرهنگ گنجواژه
اطوار.
-
ناز و ادا و بد سری
فرهنگ گنجواژه
اطوار.
-
ناز و ادا
فرهنگ گنجواژه
اطوار.
-
ناز و کرشمه
فرهنگ گنجواژه
اطوار.
-
شکلک
واژگان مترادف و متضاد
ادا، اطوار