کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اطوار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اطوار
/'atvār/
معنی
= طور to[w]
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. ادا، ژست
۲. قر، ناز
۳. اشکال، انحا
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اطوار
واژگان مترادف و متضاد
۱. ادا، ژست ۲. قر، ناز ۳. اشکال، انحا
-
اطوار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ طَور] 'atvār = طور to[w]
-
اطوار
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] (اِ.) جِ طور. 1 - حال ، وضع . 2 - در فارسی ، حرکات و رفتار بی مزه .
-
اطوار
لغتنامه دهخدا
اطوار. [اَطْ ] (ع اِ) ج ِ طور. (ناظم الاطباء) (ترجمان ترتیب عادل ص 67). ج ِ طور، یک بار. قال اﷲ تعالی «خلقکم اطواراً» قال الاخفش : ای طوراً نطفة و طوراً علقة و طوراً مضغة. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). ج ِ طور، بمعنی تارة، یقال : ات...
-
واژههای مشابه
-
ادا اطوار
فرهنگ فارسی معین
( ~. اَ) (اِمر.) 1 - شکلک سازی . 2 - تقلید در آوردن .
-
حسن اطوار
لغتنامه دهخدا
حسن اطوار. [ ح ُ ن ِ اَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خوش رفتاری . رجوع به ترکیبات حسن شود.
-
خوش اطوار
لغتنامه دهخدا
خوش اطوار. [ خوَش ْ / خُش ْ اَطْ ] (ص مرکب ) خوش حرکات . خوش ادا. با بهترین حرکات . آنکه اطوار و رفتارش زیباست .
-
غريب اطوار
دیکشنری عربی به فارسی
گريزنده از مرکز , بيرون از مرکز , غير عادي , غريب , عجيب
-
عور و اطوار
لغتنامه دهخدا
عور و اطوار. [ رُ اَطْ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) اور و اطوار. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به اور و اطوار شود.
-
اطوار واخلا ق شخصی
دیکشنری فارسی به عربی
تکلف
-
احوال و اطوار
فرهنگ گنجواژه
حالت.
-
ادا و اطوار
فرهنگ گنجواژه
عشوه. ادا و اطوار درآوردن= عشوهگری کردن.
-
اطوار و سکنات
فرهنگ گنجواژه
رفتار.
-
اور و اطوار
فرهنگ گنجواژه
اطوار.