کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اطهر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اطهر
/'athar/
معنی
پاکتر؛ پاکیزهتر.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اطهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: athar) (عربی) (در قدیم) پاکیزهتر ، پاک تر ، طاهرتر .
-
اطهر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] 'athar پاکتر؛ پاکیزهتر.
-
اطهر
فرهنگ فارسی معین
(اَ هَ) [ ع . ] (ص تف .) طاهرتر، پاکتر.
-
اطهر
لغتنامه دهخدا
اطهر. [ اَ هََ ] (ع ن تف ) پاکتر و پاکیزه تر. (ناظم الاطباء). پاکتر. (آنندراج ): «هؤلاء بناتی هن ّ اطهر لکم ». (قرآن 78/11).هست اگر آب آسمان طاهرذات تو زآب آسمان اطهر.سوزنی .
-
اطهر
لغتنامه دهخدا
اطهر. [ اِطْ طَهَ ْ هَُ ] (ع مص ) تَطَهﱡر.اصل آن تطهر بود پس از انداختن حرکت «ت » آن را در «ط» ادغام کردند و همزه ٔ وصل را به اول افزودند تا ابتداء به ساکن پیش نیاید . تنزه از چرکها. (از اقرب الموارد). پاک شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || از گ...
-
واژههای مشابه
-
أَطْهَرُ
فرهنگ واژگان قرآن
پاکيزه تر
-
واژههای همآوا
-
أَطْهَرُ
فرهنگ واژگان قرآن
پاکيزه تر
-
جستوجو در متن
-
اطهری
لغتنامه دهخدا
اطهری . [ اَ هََ ] (ص نسبی ) منسوب به اطهر است که از سادات علوی بغداد بود. (از لباب الانساب ). و رجوع به انساب سمعانی شود.
-
اطهری
لغتنامه دهخدا
اطهری . [ اَ هََ ](اِخ ) ابوالحسن علی بن مقلدبن عبداﷲبن کرامة البواب حاجب اطهری . وی یکی از حاجبان اطهر بود. و در ماه ربیعالاَّخر سال 473 هَ . ق . درگذشت . (از لباب الانساب ).
-
پاک تر
لغتنامه دهخدا
پاک تر. [ ت َ ] (ص تفضیلی ) اطهر. منزه تر، نظیف تر. پاکیزه تر. ازکی . اقدس . صافی تر: گردانید او را بپاکی فاضلتر قریش از روی حسب ... و پاکتر قریش از روی فرع . (تاریخ بیهقی ).
-
عالیجاه
لغتنامه دهخدا
عالیجاه . (ص مرکب ) عالی شأن . عالی رتبت . عالی قدر. آنکه مرتبت بلند و مقام بالا دارد. || از القاب احترام که اکثر در اول نوشته ها و نامه هایا در سرپاکتها نویسند. (ناظم الاطباء) : اطهر اشرف شه آل حسین بن علی آنکه عالی جاه او هر روز عالیتر سزد. سوزنی ...
-
تکسین
لغتنامه دهخدا
تکسین . [ ت َ ] (اِخ ) نام بزرگی است از بزرگان ترک . (برهان ). نام ملکی و ملکی است ازترکستان و شهری منسوب به خوبان و بمعنی حکمران و امیر نیز آمده و منسوب بدانجا را از ترکان خوب روی ، پرورده ٔ تسکین خوانند. (انجمن آرا) (آنندراج ). یکی از زمین داران تر...