کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اطنان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اطنان
لغتنامه دهخدا
اطنان . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ طُن ّ. (اقرب الموارد) (متن اللغة). ج ِ طَن ّ و طُن ّ. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ِ طُن ، اندام . (آنندراج ). رجوع به طَن و طُن شود.
-
اطنان
لغتنامه دهخدا
اطنان . [ اِ ] (ع مص ) اطنان ساق و ذراع به شمشیر؛ بریدن آنها بسرعت . (از متن اللغة). اطنان ساق ؛ بریدن آن و مقصود آوای بریدن است . و گویند:ضربه فاطن ّ ذراعه و اطنت ذراعه اذا ندرت لانها تطن عن ذلک . (از اقرب الموارد). بریدن . گویند: ضربه بالسیف فاطن س...
-
واژههای همآوا
-
اتنان
لغتنامه دهخدا
اتنان . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ تِن ّ. همتایان و حریفان و همزادان .
-
اتنان
لغتنامه دهخدا
اتنان . [ اَ ت َ ] (ع مص ) گام نزدیک نهادن . (منتهی الارب ). گام خُرد نهادن .
-
اتنان
لغتنامه دهخدا
اتنان . [ اِ ] (ع مص ) دور شدن . (منتهی الارب ). || زادخواست گردانیدن . مانع بالیدگی شدن : اَتن ّ المرض ُ الصبی ؛زادخواست گردانید کودک را، یعنی کلان نمی گردد. (منتهی الارب ). || لاغر گردانیدن بیماری کسی را.
-
جستوجو در متن
-
طن
لغتنامه دهخدا
طن . [ طُن ن ] (ع اِ) اندام . ج ، اطنان ، طِنان . (منتهی الارب ). بدن انسان و غیر آن . (منتخب اللغات ). || سربار که بالای دو عدل نهند. (منتهی الارب ). سربار میان دو لنگ بار. (منتخب اللغات ). || پشتواره ٔ نی و هیزم و مانند آن . (منتهی الارب ). دسته ٔ ...
-
اظطنان
لغتنامه دهخدا
اظطنان . [ اِ طِ ] (ع مص ) مظنون قرار دادن کسی را. گمان بردن به کسی . (از متن اللغة) (از تاج العروس ). اِطِّنان . متهم کردن کسی را. (از اقرب الموارد). و اصل آن اظتنان است که تاء به طاء ابدال و ادغام شده است :و لا کل من یَظَّنﱡنی انا معتب و لا کل ما ی...
-
ببانگ آوردن
لغتنامه دهخدا
ببانگ آوردن . [ ب ِ وَ دَ ] (مص مرکب ) به صدا درآوردن . ترنین . (تاج المصادر بیهقی ): ارغا؛ به بانگ آوردن شتر. (تاج المصادر بیهقی ). اطنان ؛ببانگ آوردن تشت را. (منتهی الارب ). انباض ؛ ببانگ آوردن زه کمان . (تاج المصادر بیهقی ). انباح ؛ ببانگ آوردن سن...
-
اظنان
لغتنامه دهخدا
اظنان . [ اِظْ ظِ ] (ع مص ) تهمت کردن کسی را. و از این معنی است قول ابن سیرین : لم یکن علی یُظَّن ﱡ فی قتل عثمان ؛ ای یتهم . و هم گفتار شاعر:و لا کل من یظننی انا معتب . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ظن . تَظَنﱡن . اظطنان . تظنیة (علی التحویل ). (...
-
بریدن
لغتنامه دهخدا
بریدن . [ ب ُ دَ / ب ُرْ ری دَ ] (مص ) قطع کردن . (آنندراج ).جدا کردن . (ناظم الاطباء). جدا کردن با آلتی برنده چون کارد و غیره . (یادداشت دهخدا). اًبتات . اًترار.اجتباب . اجتذاذ. اجتزاز. احتئمام . اخترام . اختزال . اختضام . اختمام . اًخناب . اًرباذ. ...