کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اطلاق عام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اطلاق عام
لغتنامه دهخدا
اطلاق عام . [ اِ ق ِ عام م ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خواجه نصیر در ذیل عنوان «خصوص و عموم قضایای مطلقه و موجهه » آرد: هر محمول که بر موضوعی حمل توان کرد بضرورت یا امکان یا اطلاق اقل ما فی الباب آن بود که آن حمل محال نبود. و هرچه محال نبود ممکن عام بو...
-
واژههای مشابه
-
اطلاق افتادن
لغتنامه دهخدا
اطلاق افتادن . [ اِ اُ دَ ] (مص مرکب ) اسهال دست دادن . شکم روش روی دادن : باشد که غایط بار نگیرد و لیکن اطلاق افتد به افراط. (یادداشت مؤلف ). رجوع به اطلاق شود.
-
اطلاق بطن
لغتنامه دهخدا
اطلاق بطن . [ اِ ق ِ ب َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اسهال . راندن شکم . شکم براندن . رجوع به اطلاق شود.
-
اطلاق شدن
لغتنامه دهخدا
اطلاق شدن . [ اِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) استعمال شدن . مثال : حیوان بر انسان هم اطلاق شود. (از فرهنگ نظام ).اطلاق شدن کلمه بر چیزی (بصورت مجهول )؛ استعمال شدن و دلالت کردن آن بر مفهومی . (از اقرب الموارد). || اطلاق شدن بر؛ افتادن بر. (یادداشت مؤلف ).
-
اطلاق فرمودن
لغتنامه دهخدا
اطلاق فرمودن . [ اِ ف َ دَ ] (مص مرکب ) اطلاق کردن . رها کردن . فروگذاشتن : شهوات و نهمات را طلاق داده بود و محظورات و محرمات را اطلاق فرموده . (سندبادنامه ص 32). رجوع به اطلاق و اطلاق کردن شود.
-
اطلاق کردن
لغتنامه دهخدا
اطلاق کردن . [ اِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) رها کردن . از دست دادن .و بمجاز، خرج کردن : باد پادشاهی بر سر وی [محمد] شد و طمع فرمان دادن و بر تخت ملک نشستن و مالهای بگزاف از خزاین اطلاق کردن و بخشیدن . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 216). مثال داد تا هزارهزار درم از...
-
اطلاق نامه
لغتنامه دهخدا
اطلاق نامه . [ اِ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) در تداول خراج گزاری قدیم ، بر نامه ای اطلاق می شده که به خراج گزار میدادند آنگاه که خراج خود می گزارد : ذکر اطلاق و رهانیدن از ضمان اهل قم را. یعنی چون آنکس که ضامن خراج خود شده باشد و ضمان نامه بازداده چون خر...
-
حرف اطلاق
لغتنامه دهخدا
حرف اطلاق . [ ح َ ف ِ اِ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به حرف اشباع شود.
-
اطلاق النار
دیکشنری عربی به فارسی
تير اندازي
-
جستوجو در متن
-
هولوکاست
واژهنامه آزاد
از یونانی ὁλόκαυστον، قتل عام، نسل کشی، کشتارجمعی، «همه سوزی». به طور خاص به کشتار چند میلیون یهودی در طی جنگ جهانی دوم (1939 تا 1945) در اردوگاه های مرگ آلمان نازی اطلاق می شود.
-
کاتولیک
لغتنامه دهخدا
کاتولیک . [ ت ُ ] (فرانسوی ، ص ، اِ) از یونانی کاثولیکوس بمعنی عام و جامع و به پیشوای اسقفان اطلاق شود. امروز کاتولیک به فرقه ای از مسیحیان که پاپ را پیشوای دین خود دانند گفته میشود. (برهان قاطع چ معین حاشیه ٔ لغت جاثلیق ).
-
حسوره
واژهنامه آزاد
این اصطلاح به معنی پدرخانم و مادرخانم یا پدرشوهر یا مادرشوهر به طور خاص و به افراد فامیل خانم یا افراد فامیل شوهر به صورت عام، در زبان لکی اطلاق می گردد. حتی بعضا اگر زن و شوهر از دو طایفه باشند، به طوایف طرفین حسوره گفته می شود.
-
انسان شناسی
واژهنامه آزاد
انسانشناسی در زبان فارسی اصطلاح جدید به شمار میآید چنانچه در لغتنامههای فارسی نیز وجود ندارد فقط در فرهنگ سخن که تقریبا لغت نامه جدید است این گونه تعریف شده است:«شناخت ماهیت انسان و جنبههای مختلف شخصیت او از طریق دانشهای لازم». به لحاظ اصطلاحی ...