کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اطفال بستان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اطفال بستان
لغتنامه دهخدا
اطفال بستان . [ اَ ل ِ ب ُ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به اطفال باغ شود.
-
واژههای مشابه
-
أَطْفَالُ
فرهنگ واژگان قرآن
بچه ها
-
طفل - اطفال
فرهنگ واژههای سره
کودک، کودکان
-
زبان اطفال
لغتنامه دهخدا
زبان اطفال . [ زَ ن ِ اَ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) زبان مخصوصی که مادران بااطفال بدان سخن میگویند و اسم اشیاء را با تحریفی خاص ادا میکنند و یا نامی دیگر بر آن مینهند مانند:اَخ = بد. تلخ ، پاپا = پدر، پوفه = آش و هرچیز خوردنی ، توتو = مرغ ، قاقا = شیر...
-
کاغذ اطفال
لغتنامه دهخدا
کاغذ اطفال . [ غ َ ذِ اَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کاغذی باشد که اکثر طفلان به ریسمان بسته به هواسردهند. بادبادک . کاغذ باد. (آنندراج ) : ز بس گذاشته عشقم بزور رشته ٔ آه سبک چو کاغذ اطفال بر هوا رفتم .نصیرای همدانی (از آنندراج ).
-
اطفال حدایق
لغتنامه دهخدا
اطفال حدایق . [ اَ ل ِ ح َ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب )کنایه از ریاحین نودمیده است . (انجمن آرای ناصری ).
-
اطفال شاخ
لغتنامه دهخدا
اطفال شاخ . [ اَ ل ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) غنچه ها. گلها: اطفال شاخ را به قدوم موسم ربیع، کلاه شکوفه بر سر نهاده . (گلستان ).
-
اطفال نبات
لغتنامه دهخدا
اطفال نبات . [ اَ ل ِ ن َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از گلها و غنچه ها : میل اطفال نبات ازپی قوت سوی گردون بطبیعت زآنست .انوری .
-
باغچه ٔ اطفال
لغتنامه دهخدا
باغچه ٔ اطفال . [ چ َ / چ ِ ی ِ اَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کودکستان . (یادداشت مؤلف ).
-
بیماری فلج اطفال
دیکشنری فارسی به عربی
شلل الاطفال
-
محل پرورش اطفال زودرس
دیکشنری فارسی به عربی
حاضنة
-
محل نگاهداری اطفال شیر خوار
دیکشنری فارسی به عربی
حضانة
-
جستوجو در متن
-
کخ
لغتنامه دهخدا
کخ . [ ک ِ ] (اِ) لفظی است که بجهت نفرت فرمودن اطفال از چیزی که نخواهند به ایشان بدهند یا خواهند از ایشان پس بگیرند گویند. (برهان ). در آذربایجان چون خواهند اطفال را از طعامی مضر منع کنند گویند کِخ است . (صحاح الفرس ). گاهی این لفظ را بجهت نفرت طفلان...