کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اطفائیه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اطفائیه
/'etfā'iy[y]e/
معنی
= آتشنشانی
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اطفائیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: اطفائیَّة] [منسوخ] 'etfā'iy[y]e = آتشنشانی
-
اطفائیه
لغتنامه دهخدا
اطفائیه . [ اِ ئی ی َ / ی ِ ] (از ع ، اِ) اداره ٔ آتش نشانی . تشکیلات فروکشتن حریق . دستگاه خاموش کردن حریق .- کارگران اطفائیه ؛ آنانکه در خاموش کردن حریق با دستگاه ها و وسایل لازم در اداره ٔ آتش نشانی کار میکنند.
-
جستوجو در متن
-
آتش نشانی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) 'ātašnešāni ۱. فرونشاندن آتش.۲. (اسم) نهادی با نیروی متخصص که متصدی خاموش کردن آتش است؛ اطفائیه.۳. = آتشنشان
-
مأمور
لغتنامه دهخدا
مأمور. [ م َءْ ] (ع ص ) امر کرده شده و حکم کرده شده و فرموده شده و محکوم . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : عقل و تن آمرت گشت و گشت مأمورت هوی عقل و تن مأمور گردد چون هوا آمر شود. منوچهری .بنده ٔ کارکن به امر خدای بنده ٔ کارکن بود مأمور. ناصرخس...
-
شهرداری
لغتنامه دهخدا
شهرداری . [ ش َ ] (حامص مرکب ) عمل و شغل شهردار. (فرهنگ فارسی معین ). || (اِ مرکب ) اداره ای است که در هر شهر برای احداث و پاکیزه نگاه داشتن خیابانها، پارکهای عمومی و روشنائی و تقسیم آب و غیره دائر است و تحت نظر انجمن شهر و به ریاست شهردار به اجرای و...
-
دائره
لغتنامه دهخدا
دائره . [ ءِ رَ ] (ع اِ) دائرة. دایره . خط گرد.(منتهی الارب ) (غیاث ). چنبر. گرده . برهون . گرد گرد. گرد گردنده بر چیزی . حلقه . هر چیزی که محیط چیزی باشد. محیط. سبلة. (منتهی الارب ). ج ، دوائر : بسا که از پی جست جهان چون پرگارچو دائره همه تن گشته بو...