کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اطعام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اطعام
/'et'ām/
معنی
طعام دادن؛ خوراک دادن؛ خورانیدن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
تغذیه، خورانیدن، طعامدادن، غذادادن
فعل
بن گذشته: اطعام کرد
بن حال: اطعام کن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اطعام
واژگان مترادف و متضاد
تغذیه، خورانیدن، طعامدادن، غذادادن
-
اطعام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'et'ām طعام دادن؛ خوراک دادن؛ خورانیدن.
-
اطعام
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] (مص م .) غذا دادن .
-
اطعام
لغتنامه دهخدا
اطعام . [ اِ ] (ع مص ) خورانیدن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). طعام دادن . (ترجمان تهذیب عادل بن علی ص 14) (تاج المصادر بیهقی ). خوراندن . سور دادن . سور. اطعام کسی را؛ به غذا واداشتن وی را. طعمه دادن به کسی . (از اقرب الموارد) : ا...
-
اطعام
لغتنامه دهخدا
اطعام . [ اِطْ طِ ] (ع مص ) اطعام بُسر؛ شیرین گردیدن غوره ٔ خرما و مزه گرفتن . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). طعم یافتن غوره ٔ خرما. (از اقرب الموارد). || طعام خوردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بچشیدن . (زوزنی ). || ادب پذیرفتن و اصلاح گرفتن . (منتهی...
-
واژههای مشابه
-
إِطْعَامُ
فرهنگ واژگان قرآن
غذا دادن
-
واژههای همآوا
-
اطائم
لغتنامه دهخدا
اطائم . [ اَ ءِ ] (ع اِ) ج ِ اَطیمة. (المنجد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به اطیمة شود.
-
جستوجو در متن
-
sustentation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محبت، اطعام مساکین، اطعام، نگهداری، استعانت مالی
-
sustention
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نگهداری، اطعام، اطعام مساکین، استعانت مالی
-
طعام دادن
واژگان مترادف و متضاد
غذا دادن، خوراک دادن، تغذیه کردن، اطعام کردن
-
نُطْعِمُکُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
شما را اطعام مي کنيم - به شما غذا مي دهيم
-
تغذیه
واژگان مترادف و متضاد
۱. اطعام، ۲. خوراکدادن، خوراندن، خوردن