کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اطربون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اطربون
لغتنامه دهخدا
اطربون . [ اَ رَ ] (معرب ، اِ) کلمه ایست رومی بمعنی مقدم در جنگ ، و عرب بدان تکلم کرده است . عبداﷲبن سَبَرة الحَرَشی گوید : فان یکن اطربون الروم قطعهافقد ترکت بها اوصاله قطعاو ان یکن اطربون الروم قطعهافان ّ فیها بحمداﷲمنتفعا [ یعنی انگشتان او ]. (از ...
-
جستوجو در متن
-
اطریانوس
لغتنامه دهخدا
اطریانوس . [ ] (اِخ ) رومی . از امپراتوران روم بود و وی را اطربون نیز می خواندند. صاحب عیون الاخبار این ابیات را از عبداﷲبن سبرة الحرشی آورده است :فان یکن اطربون الروم قطعهافقد ترکت بها اوصاله قطعاو ان یکن اطربون الروم قطعهافان ّ فیهابحمداﷲ منتفعا.و ...
-
جذمور
لغتنامه دهخدا
جذمور. [ ج ُ ] (ع اِ) اصل و بن هرچیز یا اول آن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). جِذمار. (اقرب الموارد). || پاره ای از شاخ درخت که بر تنه مانده باشد بعد از بریدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نبعه در وقتی که بری...