کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اطبقة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اطبقة
لغتنامه دهخدا
اطبقة. [ اَ ب ِ ق َ ] (ع اِ) ج ِ طَبَق . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ِ طبق ، تاه هر چیز و پوشش آن . (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
تطبق
لغتنامه دهخدا
تطبق . [ ت َ طَب ْ ب ُ ] (ع مص ) با پوشش شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). تو بر تو پوشیدن چیزی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). || برابر شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : یقال : «اطبقه فتطبق و طبقه ُ فانطبق »؛ ...
-
اطباق
لغتنامه دهخدا
اطباق . [ اِ ] (ع مص ) اجماع کردن بر کاری و فرازآمدن بر آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). اتفاق کردن . (تاج المصادر بیهقی ). اطباق قوم بر امر؛ اجماع کردن آنان . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || اطباق چیزی ؛ پوشانیدن آن را. (از متن ال...
-
طبق
لغتنامه دهخدا
طبق . [ طَ ب َ ] (اِخ ) معرب است . اصلش تبوک ،و فارسی است . رکابی و خوان . (ناظم الاطباء). || ظرفی که میخورند بر آن . (منتهی الارب ). ج ، اطباق . ظرف معروف . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). بشقاب . ظرف پَخ که بر آن طعام خورند. پیشیاره . (طبق ؛ سفر اعداد 7...