کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اطاله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اطاله
/'etāle/
معنی
طول دادن؛ دراز کردن؛ به درازا کشاندن.
〈 اطالهٴ کلام: طول دادن کلام؛ به درازا کشاندن سخن.
〈 اطالهٴ لسان: [مجاز]
۱. زباندرازی کردن؛ زباندرازی.
۲. پرگویی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
اطناب، بسط، تطویل، تفصیل، درازی، مد ≠ اختصار، ایجاز
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اطاله
واژگان مترادف و متضاد
اطناب، بسط، تطویل، تفصیل، درازی، مد ≠ اختصار، ایجاز
-
اطاله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: اطالَة] ‹اطالت› 'etāle طول دادن؛ دراز کردن؛ به درازا کشاندن.〈 اطالهٴ کلام: طول دادن کلام؛ به درازا کشاندن سخن.〈 اطالهٴ لسان: [مجاز]۱. زباندرازی کردن؛ زباندرازی.۲. پرگویی.
-
اطاله
فرهنگ فارسی معین
(اِ لِ) [ ع . اطالة ] (مص م .) دراز کردن ، به درازا کشیدن .
-
واژههای مشابه
-
اطالة
لغتنامه دهخدا
اطالة. [ اِ ل َ ] (ع مص ) اطاله . دراز کردن چیزی . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). دراز کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (آنندراج ). || اطاله ٔ زن ؛ بچگان درازبالا آوردن وی یا زاییدن یک فرزند بلندبالا. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آن...
-
اطالة
دیکشنری عربی به فارسی
کشيدگي , دراز شدگي
-
کسی که قانونگذاری مجلس را با اطاله کلا م و وسایل دیگر بتاخیر می اندازد
دیکشنری فارسی به عربی
مماطلة سياسية
-
جستوجو در متن
-
اطالت
فرهنگ فارسی معین
(اِ لَ) [ ع . اطالة ] نک اطاله .
-
کشیدگی
دیکشنری فارسی به عربی
اطالة
-
دراز شدگی
دیکشنری فارسی به عربی
اطالة
-
درازی
واژگان مترادف و متضاد
۱. طول ۲. اطاله، طولوتفصیل ≠ پهنا، عرض
-
اطناب
واژگان مترادف و متضاد
۱. اطاله، تفصیل ۲. پرگویی ≠ اختصار، اقتصار
-
rami
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رمی، شاخ، شاخک، قسمت بر امده و اطاله یافته
-
prorogations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخفیفات، اطاله، تمدید، طفره زنی، تعویق