کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اطاعت کرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
أَطَاعَ
فرهنگ واژگان قرآن
اطاعت کرد
-
سَنُطِيعُکُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
به زودي از شما اطاعت خواهيم کرد
-
اِرْتَسَم
دیکشنری عربی به فارسی
نق بست , جلوه گر شد , متجلّي شد , مجسّم شد , امتثال کرد , اطاعت کرد , فرمانبرد
-
بختیار
لغتنامه دهخدا
بختیار. [ ب َ ] (اِخ ) پسر حسنویه . از اکراد برزیکانی . او بعد از فوت پدرش (369 هَ . ق .) در قلعه ٔ سرماج مسکن داشت ، نخست با عضدالدوله از در اطاعت درآمد و سپس طغیان کرد و بر اثر لشکرکشی عضدالدوله منکوب شد و برادرش ابوالنجم بدربن حسنویه مورد محبت عضد...
-
بسارابه
لغتنامه دهخدا
بسارابه . [ ب ِ ب َ ] (اِخ ) نام خانواده ای است که دیرزمانی در رومانی و بسارابی تسلط و فرمانروایی داشته اند و وجه تسمیه خطه ٔ بسارابی از ایشانست آنان مدعی بودند که نژادشان به کانتاکوزن از قیاصره ٔ قسطنطنیه میرسد و قره رودلف یکی از اعضای این خانواده ب...
-
حسن
لغتنامه دهخدا
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن فیروزان . وی عم ماکان بن کاکی بود و چون ماکان کشته شد وشمگیر او را به اطاعت دعوت کرد و او در ساری بودو دعوت را نپذیرفت و به خراسان رفت و با لشکر ابوعلی صاحب خراسان ، وشمگیر را محاصره کرد و ابوعلی با وشمگیر صلح کرد و حسن ک...
-
ابوالنجم
لغتنامه دهخدا
ابوالنجم . [ اَ بُن ْ ن َ ] (اِخ ) ایاز اویماق غلام محبوب سلطان محمود غزنوی و او از هواخواهان مسعودبن محمود بود و در نیشابور بخدمت او پیوست و اظهار اطاعت کرد. رجوع به آیاز و ایاز اویماق شود.
-
کوچکی کردن
لغتنامه دهخدا
کوچکی کردن . [ چ َ / چ ِ ک َدَ ] (مص مرکب ) فرمانبرداری کردن . اطاعت کردن . در مقامات پایین از دستورها و اوامر مافوق پیروی کردن .- امثال :آدم تا کوچکی نکند به بزرگی نمی رسد ؛ برای نیل به درجه ٔ بزرگی و فرماندهی باید از اطاعت وفرمانبرداری شروع کرد. (...
-
ابوعدنان
لغتنامه دهخدا
ابوعدنان . [ اَ ع َ ] (اِخ ) ابن حسنویه بن حسین کرد. چون در سال 369 هَ . ق . حسنویه وفات کرد، عضدالدوله ٔ دیلمی متوجه کردستان شد و پسران حسنویه از در اطاعت و انقیاد درآمدند. و او بدر پسر حسنویه را فرمانروائی کردستان داد و بدر یک یک شش برادر خویش و از...
-
عبدا
لغتنامه دهخدا
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن خازم بن اسمأبن الصلت السلمی البصری ، مکنی به ابوصالح . از جانب بنی امیه امارت خراسان یافت و چون ابن زبیر قیام کرد عبداﷲ خازم اطاعت خویش را بدو نوشت و او وی را همچنان به حکومت خراسان بداشت . عبدالملک وی را به اطاعت ...
-
صالح
لغتنامه دهخدا
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) (امیر...) وی یکی از امرای سلطان اویس است که پس از وی به سلطان حسین ابراز اطاعت کرد و سرانجام به دست نوکران امیر عادل کشته شد. (ذیل جامع التواریخ رشیدی ص 198، 205، 208).
-
ثواب
لغتنامه دهخدا
ثواب . [ ث َ وْ وا ] (اِخ ) نام مردی که او را به اطاعت مثل زنند: اطوع من ثواب . گویند او بسفری یا جنگی رفت و مفقودالخبر گردید و زن وی نذر کرد که اگر بازآیدمهار در بینی او کرده کشان تا مکه برد و او چون بازآمد و نذر زن بدانست هم بدان صورت بزیارت خانه ش...
-
ظَلَمَ
فرهنگ واژگان قرآن
ستم کرد (ظلم عبارت از رفتاري است ناشايسته و نا بجا در قبال چيزي يا کسي ،يا قرار دادن چيزي در غير از جايي که شايسته آن است . لذا نافرماني خداي سبحان را از جهت اينکه مستحق عبادت و اطاعت است و همچنين مخالفت تکليف را ظلم ميشمارند اگر چه اين مخالفت از روي...
-
کبوجیه
لغتنامه دهخدا
کبوجیه . [ ک َ ی َ /ی ِ ] (اِخ ) پسر ارشد کورش و از شاهدختی هخامنشی بود. در هشت سال آخر سلطنت پدر، با وی شرکت و عنوان پادشاه بابل را داشت . (530 -552 ق . م .) پس از مرگ پدر، بردیا برادرش را که باعث اغتشاشات و نهضتها شده بود بقتل رساند و نظم را در ایر...
-
يُبَايِعْنَکَ
فرهنگ واژگان قرآن
آن زنان با تو بيعت کنند (وقتي ميگويند با کسي بيعت کرد يعني عهد کرد که تا حد توانش از او اطاعت کند و اين کلمه از ماده بيع (به معني دادن کالا و گرفتن بهاي آن است) و چون رسم عرب و همچنين در ايران اين بود که وقتي ميخواستند معامله را قطعي کنند ، به يکديگ...