کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اطاحة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اطاحة
لغتنامه دهخدا
اطاحة. [ اِ ح َ ] (ع مص ) (از «طوح ») هلاک کردن و فانی ساختن و از میان بردن . (از اقرب الموارد). نیست نمودن و بردن چیزی را. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). || نابود ساختن مال را . || اطاحه ٔ موی ؛ ستردن آن . (از اقرب الموارد). افکندن ...
-
واژههای همآوا
-
عتاهة
لغتنامه دهخدا
عتاهة. [ ع َ هََ ] (ع اِمص ) دل شدگی . || بی عقلی . || گمراهی . || (ص ) مرد گمراه . || مرد گول . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
عتاهة
لغتنامه دهخدا
عتاهة. [ ع َ هََ ] (ع مص ) عتاه . (اقرب الموارد). رجوع به عتاه شود.
-
جستوجو در متن
-
نابود کردن
لغتنامه دهخدا
نابود کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نیست کردن . معدوم کردن . ناپیدا کردن . (ناظم الاطباء). افناء. اطاحة. استهلاک . (منتهی الارب ). اعدام . محو کردن . ازبین بردن . از میان برداشتن . فانی کردن : هر چند که شاه نامور باشدنابود کنی نشان و نامش را. ناصرخسرو...