کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اضیاف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اضیاف
/'azyāf/
معنی
= ضیف
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اضیاف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ ضَیف] [قدیمی] 'azyāf = ضیف
-
اضیاف
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] (اِ.) جِ ضیف ؛ مهمان ها.
-
اضیاف
لغتنامه دهخدا
اضیاف . [ اَض ْ ] (ع اِ) ج ِ ضَیف . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (دهار) (اقرب الموارد). ج ِ ضَیف . مهمانان . (آنندراج ). ج ِ ضیف است که بمعنی مهمان باشد. (غیاث ). ضیوف . ضیفان . (دهار). اضائف . (اقرب الموارد) : و بر تو محقق باشد که عادت کرام ایّام ا...
-
واژههای همآوا
-
ازیاف
لغتنامه دهخدا
ازیاف . [ اَزْ ] (ع ص ، اِ) ج ِ زَیف .
-
جستوجو در متن
-
ضیف
فرهنگ فارسی معین
(ضَ یْ) [ ع . ] (اِ.) مهمان . ج . اضیاف ، ضیوف .
-
اخت مقیس
لغتنامه دهخدا
اخت مقیس . [ اُ ت ُ م ِ ی َ ] (اِخ ) چون مقیس بن صبابة مرتد گردید و پیغمبر (ص ) خون او هدر فرمود و بدست نمیلةبن عبداﷲلیثی ، که از قوم مقیس بود، کشته شد اخت مقیس گفت :لعمری لقد اخزی نمیلة رهطه و فجَّعَ اضیاف الشتاء بمقیس فلِلّه عیناً من رأی ̍ مثل مقی...
-
ضیف
لغتنامه دهخدا
ضیف . [ ض َ ] (ع اِ) میهمان . نزیل . مهمان (واحد و جمع و مؤنث و مذکر در وی یکسانست ). (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). مهمان و میهمانان . (دهار). و قد یجمع علی اَضیاف و ضیفان و ضیوف . (منتهی الارب ) : گفت واللَّه تا ابد ضیف توام هر کجا باشم بهر جا که ...
-
منبع
لغتنامه دهخدا
منبع.[ مَم ْ ب َ ] (ع اِ) چشمه و این صیغه ٔ اسم ظرف است از نبوع که به معنی برآمدن آب است از زمین . (غیاث ) (آنندراج ). محل خروج آب . ج ، منابع. (از اقرب الموارد).چشمه . سرچشمه . (ناظم الاطباء) : هرند جویی است بر در جرجان که منبع آن از کوههای ... منفج...