کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اضوط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اضوط
لغتنامه دهخدا
اضوط. [ اَض ْ وَ ] (ع ص ) مرد گول . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). احمق . (اقرب الموارد). || خردزنخ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آنکه فک و ذقن خردی داشته باشد. (از اقرب الموارد). اذوط. (نشوء اللغة). رجوع به اذوط شود. || کژزن...
-
واژههای همآوا
-
عزوة
لغتنامه دهخدا
عزوة. [ ع ِزْ وَ] (ع اِمص ) نسبت و دعوی . (منتهی الارب ). اسم است از اعتزاء، و از حیث وزن و معنی چون نسبة و انتساب باشد، چنانکه گویند: هو حَسَن العزوة؛ یعنی او نیکوانتساب است . (از اقرب الموارد). عِزیة. و رجوع به عزیة شود. || صبر و شکیبائی . (از اقرب...
-
اذوط
لغتنامه دهخدا
اذوط. [ اَ وَ ] (ع ص ) ناقص زنخ از مردم و جزآن ، یا آنکه حنک زبرین او دراز و حنک زیرین وی ناقص و کوتاه باشد. کوتاه زنخ . (مهذب الاسماء). خردچانه .
-
جستوجو در متن
-
خردزنخ
لغتنامه دهخدا
خردزنخ . [ خ ُ زَ ن َ ] (ص مرکب ) آنکه چانه کج کوچک دارد. آنکه او را چانه در هم رفته است . اَضْوَط. (یادداشت بخط مؤلف ).
-
گول
لغتنامه دهخدا
گول . (ص ) أبله . نادان . (برهان قاطع) (سراج اللغات )(فرهنگ رشیدی ) (فرهنگ سروری ). احمق . (فرهنگ رشیدی ) (فرهنگ شعوری ). آنکه او را زود فریب توان داد. کودن .کانا. پَپِه . پَخمه . چُلمَن . خُل . چِل . آب دندان . (یادداشت مؤلف ). اَبِک . اَخرَق . اَ...