کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اضطرام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اضطرام
/'ezterām/
معنی
۱. افروخته شدن آتش؛ زبانه زدن آتش.
۲. فرارسیدن پیری؛ سفید شدن موی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اضطرام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'ezterām ۱. افروخته شدن آتش؛ زبانه زدن آتش.۲. فرارسیدن پیری؛ سفید شدن موی.
-
اضطرام
فرهنگ فارسی معین
(اِ ط ِ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - زبانه زدن آتش . 2 - در رسیدن پیری .
-
اضطرام
لغتنامه دهخدا
اضطرام . [ اِ طِ ] (ع مص ) افروخته شدن آتش . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). برافروخته شدن آتش . (از اقرب الموارد). زفانه زدن آتش . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). زبانه کشیدن آتش . || دررسیدن پیری و موی سپید شدن ، یقال : اضطرم الشیب ؛ اذا ا...
-
جستوجو در متن
-
افروخته شدن
لغتنامه دهخدا
افروخته شدن . [ اَ ت َ / ت ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) روشن شدن . شعله ور گردیدن . شاد شدن . گلگون گردیدن . وقدة. توهج . وقد. توقد. وقود. (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). سخت بخشم شدن . اضطرام . تضرم .(یادداشت دهخدا). رجوع به افروختن و افروخته شود.- ...
-
زبانه زدن
لغتنامه دهخدا
زبانه زدن .[ زَ ن َ / ن ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) شعله ور شدن . زبانه کشیدن آتش . اِضطِرام . اِلتِظاء. (منتهی الارب ) (زوزنی ). اِلتِهاب . (منتهی الارب ). تَضَرﱡم . (زوزنی ). تَلَظّی . (زوزنی ) (ترجمان القرآن ) (دهار) (منتهی الارب ). تَلَفﱡظ. حُجم . حُجوم...
-
افروختن
لغتنامه دهخدا
افروختن . [ اَ ت َ ] (مص ) روشن کردن آتش و چراغ . (برهان ) (ناظم الاطباء). روشن کردن ، و افروغ و افروخ بمعنی تابش و روشنی است و آنرا فروغ نیز گویند. (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ). روشن کردن وروشن شدن ، کذا فی شرفنامه . و در ادات بمعنی اخیر فقط است و...