کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اضطرار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اضطرار
/'ezterār/
معنی
بیچاره شدن؛ ناچار شدن؛ درمانده شدن؛ بیچارگی؛ درماندگی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
اجبار، استیصال، بیچارگی، درماندگی، عجز، فروماندگی
برابر فارسی
درماندگ
دیکشنری
urgency
-
جستوجوی دقیق
-
اضطرار
واژگان مترادف و متضاد
اجبار، استیصال، بیچارگی، درماندگی، عجز، فروماندگی
-
اضطرار
فرهنگ واژههای سره
درماندگ
-
اضطرار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'ezterār بیچاره شدن؛ ناچار شدن؛ درمانده شدن؛ بیچارگی؛ درماندگی.
-
distress 1
اضطرار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] وضعیتی که در آن کشتی یا فردِ سوار بر آن با خطر جدی روبهروست و نیاز بهکمک آنی دارد متـ . وضعیت اضطراری 2
-
اضطرار
فرهنگ فارسی معین
(اِ طِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) بیچاره شدن . 2 - (اِمص .)درماندگی .3 - (مص م .) بیچاره کردن .
-
اضطرار
لغتنامه دهخدا
اضطرار. [ اِ طِ ] (ع مص ) بیچاره و حاجتمند کردن کسی را،یقال : اضطره الیه فاضطر الیه (مجهولاً). (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اضطرار کسی را به کسی ؛ نیازمند کردن و مُلْجاء کردن وی را، پس مضطر شدن و نیازمند شدن او، فاضطر (بصیغه ٔ مجهول )؛ ای اُلجی ٔ. ...
-
اضطرار
دیکشنری عربی به فارسی
فوريت , ضرورت , نيازشديد
-
اضطرار
دیکشنری فارسی به عربی
اجبار , الزام , ضرورة
-
واژههای مشابه
-
distress gun
منورانداز اضطرار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] وسیلهای که از آن برای پرتاب منور چتری استفاده میکنند
-
distress light
چراغ اضطرار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] چراغی که روشن شدن آن در کشتی وضعیت اضطراری را نشان میدهد
-
distress flag
پرچم اضطرار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] پرچمی که برافراشته شدن آن در کشتی وضعیت اضطراری را نشان میدهد
-
distress frequency
بسامد اضطرار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] بسامد رادیویی معینی که در آن پیامهای اضطرار ارسال میشود
-
distress signal
علامت اضطرار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] علامتی که نشانگر وضعیت اضطراری در کشتی است
-
Global Maritime Distress and Safety System
سامانۀ جهانی اضطرار و ایمنی دریایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] سامانۀ جهانی ارتباطات رادیویی زمینی و ماهوارهای برای اعلام خطر و وضعیت اضطراری و پشتیبانی عملیات تجسس و نجات اختـ . سجاواد GMDSS