کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اضافیة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اضافیة
لغتنامه دهخدا
اضافیة. [ اِ فی ی َ ] (ع ص نسبی ) تأنیث اضافی . رجوع به اضافی شود.
-
واژههای مشابه
-
ضريبة اضافية
دیکشنری عربی به فارسی
زياد ستاندن , زياد بار کردن , تحميل کردن زياد پر کردن , اضافه کردن , نرخ اضافي ماليات اضافي , جريمه , اضافه بها
-
جستوجو در متن
-
تحمیل کردن زیاد پر کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ضريبة اضافية
-
نرخ اضافی مالیات اضافی
دیکشنری فارسی به عربی
ضريبة اضافية
-
اضافه بها
دیکشنری فارسی به عربی
ضريبة اضافية
-
اضافه کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اضف , ضريبة اضافية , هيج
-
زیاد ستاندن
دیکشنری فارسی به عربی
ابتز , ضريبة اضافية
-
زیاد بار کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ضريبة اضافية , غطاء
-
جریمه
دیکشنری فارسی به عربی
ضريبة اضافية , عقوبة , غرامة
-
وحدت
لغتنامه دهخدا
وحدت . [ وَ دَ ] (ع مص ) یگانه شدن . (غیاث اللغات ). || (اِمص ) یکتایی . یگانگی . انفراد. (ناظم الاطباء). تنهایی . (ناظم الاطباء) (غیاث ) : مرا آیینه ٔ وحدت نماید صورت عنقامرا پروانه ٔ عزلت دهد ملک سلیمانی . خاقانی .وحدت گزین و همدمی از دوستان مجوی ت...
-
صفات باری
لغتنامه دهخدا
صفات باری . [ ص ِ ت ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) صفات در باری تعالی بسیط است و در ممکنات مرکب ، یعنی هنگامی که گویند باری تعالی عالم ، قادر، مرید... است نفس علم و اراده و قدرت را صفت نامند، اما در ممکنات صفت ، ثبوت عرضی است برای ذات ، مثلاً «عالم » ه...
-
خاصه
لغتنامه دهخدا
خاصه . [ خاص ْ ص َ ] (ع ص ، ا، ق ) خاصة. ضد عامه . (ناظم الاطباء). ضد عام . (آنندراج ). الذی تخصّه لنفسک . ضدالعامة کالخاص .(اقرب الموارد) (تاج العروس ) (المنجد) (فرهنگ ناظم الاطباء). || از جنس اعلی . مقابل خرجی . از نوع ممتاز. چیز گران بها. هر چیز ب...
-
پستان
لغتنامه دهخدا
پستان . [ پ ِ ] (اِ) دو غده ٔ بزرگ بر سینه ٔ آدمی که نزد زنها بزرگتر است و از آن شیر برای بچه می تراود. غده های برآمده بر شکم حیوانات که از آن شیر بیرون می آید. عضوی از حیوان ماده که شیر دهد «پستانها دو عضو غددیند مخصوص بترشح شیر که در قدام و وسط صدر...