کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اضافي پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اضافي
معنی
زيادي , زاءد , فوق العاده , اضافي , بزرگ , يدکي , خارجي , بسيار , خيلي
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اضافي
دیکشنری عربی به فارسی
زيادي , زاءد , فوق العاده , اضافي , بزرگ , يدکي , خارجي , بسيار , خيلي
-
واژههای مشابه
-
اضافی
واژگان مترادف و متضاد
۱. زاید، زیادی، مازاد ۲. یدکی
-
اضافی
فرهنگ واژههای سره
افزونه، افزودنی، دیگر
-
اضافی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به اضافَة) [عربی: اضافیّ] 'ezāfi بیش از میزان مورد نیاز؛ زائد.
-
اضافی
لغتنامه دهخدا
اضافی . [ اِ فی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به اضافه . رجوع به اضافه شود. || الحاقی . (ناظم الاطباء). || نسبی . اعتباری . مقید، در مقابل مطلق : از این چهار مایه دو سبک است و دو گران . سبک مطلق آتش است و سبک اضافی هواست . و گران مطلق زمین است و گران اضافی آ...
-
اضافی
دیکشنری فارسی به عربی
اضافة , اضافي , اکثر , زائد
-
نرخ اضافی مالیات اضافی
دیکشنری فارسی به عربی
ضريبة اضافية
-
excessive reinforcement
گُردۀ اضافی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] برآمدگی موضعی بیش از حد مجاز
-
excessive penetration
نفوذ اضافی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] نفوذ جوش و بیرونزدگی بیشازحد فلز جوش از سمت دیگر اتصال
-
overproving
ورآمدن اضافی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ورآمدن بیشازمعمول خمیر که موجب از دست رفتن بخشی از گاز تولیدشده میشود متـ . بیشورآمدن
-
travelling
گام اضافی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] در بسکتبال، تخلفی که در آن بازیکن دارای توپ، بدون توپبَری، گام اضافی برمیدارد
-
paramolar, accessory buccal cusp, paramolar tubercle, supernumerary molar
اضافی کنارآسیا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] دندان اضافی کوچکی که در کنار دندانهای آسیا و اغلب در فک بالا میروید
-
mesiodense, mediodense
اضافی میانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] دندان اضافیای که بین دندانهای پیشِ مرکزی فک بالا قرار دارد
-
extra run, open run
برنامۀ اضافی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] انجام مأموریت در طول ساعات کار و خارج از برنامۀ معمول روزانه