کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اضافههزینه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
هزینه
دیکشنری فارسی به عربی
اجرة , انفاق , عدد الخسائر , کلفة , نفقة , هبة
-
extension tour
گشت اضافه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] گشتی انتخابی که در برنامۀ گشت فراگیر در مقابل پرداخت مبلغ بیشتر ارائه میشود
-
extra time, over time, extra 2
وقت اضافه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] وقتی که در صورت تساوی، در پایان وقت قانونی بازی یا مسابقه در نظر گرفته میشود تا برندۀ بازی مشخص شود
-
اضافه کردن
فرهنگ واژههای سره
افزودن
-
حرف اضافه
فرهنگ واژههای سره
افزو نواژه
-
به اضافه
فرهنگ واژههای سره
به همراه، همراه با
-
اضافه کار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، اسم مصدر) [عربی. فارسی] 'ezāfekār کاری که کارمند یا کارگر بیشتر از وقت قانونی که برای کار در روز معین شده است، انجام میدهد.
-
اضافه کاری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حاصل مصدر) [عربی. فارسی] [عامیانه] 'ezāfekāri ۱. کار کردن کارمند یا کارگر بیش از چند ساعتی که برای کار در روز معین شده.۲. (اسم) پولی که بابت این کار اضافی به کارمند یا کارگر داده میشود.
-
overloading
اضافهبارگذاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] بارگذاری تایر بیش از ظرفیت حمل بار نوشتهشده بر روی دیوارۀ آن
-
overrun
اضافهحجم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] اختلاف حجم بریدهشده با حجم برآوردشده، هنگامی که حجم بریدهشده از حجم برآوردشده بیشتر باشد
-
excess time
اضافهزمان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] فاصلۀ زمانی میان ترک یک سامانۀ حملونقل و استفاده از سامانهای دیگر
-
add fare
اضافهکرایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] 1. کرایۀ اضافه برای تغییر درجۀ بلیت 2. پرداخت کرایۀ اضافه در مقصد در سامانهای که کرایه براساس مسافت اخذ میشود و اعتبار باقیمانده در بلیت کمتر از کرایۀ واقعی است
-
overweight
اضافهوزن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] آن میزان از وزن بدن که، با توجه به قد فرد، افزون بر وزن طبیعی تلقی میشود
-
postposition
پساضافه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] حرف اضافهای که پس از اسم یا گروه اسمی میآید و با آن گروه حرفاضافهای میسازد
-
genitive case
حالت اضافه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] حالتی دستوری که ارتباط یک اسم یا گروه اسمی را با اسم یا گروه اسمی دیگر نشان میدهد و نشانۀ آن در فارسی کسرۀ اضافۀ میان آنهاست متـ .حالت وابستگی اضافه genitive