کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اضافت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اضافت
معنی
(اِ فَ) [ ع . اضافة ] نک اضافه .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اضافت
فرهنگ فارسی معین
(اِ فَ) [ ع . اضافة ] نک اضافه .
-
واژههای مشابه
-
اضافت الي
دیکشنری عربی به فارسی
گذشته از اين , وانگهي , بعلا وه , نزديک , کنار , درکنار , ازپهلو , ازجلو , درجوار
-
حرف اضافت و ضمیر
لغتنامه دهخدا
حرف اضافت و ضمیر. [ ح َ ف ِ اِ ف َ وَ ض َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شمس قیس گوید: و آن تائی است که در اواخر اسماء معنی اضافت به حاضر دهد چنانکه اسبت و غلامت و در اواخر افعال معنی ضمیر حاضر دهد چنانکه میدهدت و میگویدت . (المعجم فی معاییر اشعارالعجم ص...
-
واژههای همآوا
-
اضافة
لغتنامه دهخدا
اضافة. [ اِ ف َ ] (ع مص ) اضافه . اضافت . گریختن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). || ترسیدن و پرهیز کردن از کسی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اضافه از کسی ؛ ترسیدن و حذر کردن از وی . (از قطر المحیط) (از اقرب الموا...
-
جستوجو در متن
-
ازجلو
دیکشنری فارسی به عربی
اضافت الي
-
درجوار
دیکشنری فارسی به عربی
اضافت الي
-
ازپهلو
دیکشنری فارسی به عربی
اضافت الي
-
درکنار
دیکشنری فارسی به عربی
اضافت الي , بجانب , علي اليابسة , من قبل
-
گذشته از این
دیکشنری فارسی به عربی
اضافت الي , ايضا , علاوة علي ذلک
-
وانگهی
دیکشنری فارسی به عربی
اضافت الي , بجانب , علاوة علي ذلک
-
ته جرعه
لغتنامه دهخدا
ته جرعه . [ ت َه ْ ج ُ ع ِ ] (اِ مرکب ) باقیمانده از شراب . (ناظم الاطباء). کنایه از شراب که در ته جام بماندبه اضافت و بدون اضافت . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
-
کجایی
لغتنامه دهخدا
کجایی . [ ک ُ ] (حامص ) کجا بودن . (فرهنگ فارسی معین ). || اَین َ. (فرهنگ فارسی معین ) : یکی اضافت و یکی کجایی که به تازی اَین َ گویند. (دانشنامه ٔ علائی ص 85).