کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اصیاف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اصیاف
لغتنامه دهخدا
اصیاف .[ اَص ْ ] (ع اِ) ج ِ صیف ، تابستان و گرما یا ایام بعد ربیع. (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به صیف شود.
-
واژههای همآوا
-
اسیاف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] 'asyāf ۱. [جمعِ سَیْف] = سیف seyf۲. [عربی، جمعِ سِیْف] = سیف sif
-
اسیاف
لغتنامه دهخدا
اسیاف . [ اَس ْ ] (ع اِ) ج ِ سیف .شمشیرها : بقایای اسیاف در مخارم شعاف راه خلاص و طریق نجات طلبیدند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1273 ص 195، تطبیق با نسخه ٔ خطی متعلق به کتابخانه ٔ مؤلف ). || ج ِ سیف . سواحل دریا. || هم اسیاف ٌ؛ یعنی ایشان گروههااند. (من...
-
جستوجو در متن
-
صیف
لغتنامه دهخدا
صیف . [ ص َ ] (ع اِ) تابستان . گرما یا ایام بعد ربیع. ج ، اَصیاف . (منتهی الارب ). تابستان . (دهار). موسم تابستان بمعنی ایام گرما. (غیاث اللغات ). تابستان . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). و صیف صائف مبالغه است ، یعنی تابستان گرم . (منتهی الارب ) : تا به س...