کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اصوان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اصوان
لغتنامه دهخدا
اصوان . [ اَص ْ ] (اِخ ) صورتی از اسوان . شهری به مصر بر ساحل شرقی نیل . (ابن جبیر). رجوع به اسوان شود.
-
واژههای همآوا
-
عصوان
لغتنامه دهخدا
عصوان . [ ع َ ص َ ] (ع اِ) مثنای عَصا در حالت رفع. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به عصا و عصوین شود.
-
اسوان
لغتنامه دهخدا
اسوان . [ اَس ْ ] (ع ص ) اندهگین . (مهذب الاسماء).
-
اسوان
لغتنامه دهخدا
اسوان . [ اُس ْ ] (اِ خ ) شهری بصعید مصر. (منتهی الارب ). شهری در مصر علیا. (دمشقی ). یاقوت گوید: شهری بزرگ و کوره ایست در آخر صعید مصر و اول بلاد نوبه بر ساحل شرقی نیل ، و آن در اقلیم دوم است ، طول وی 57 درجه و عرض 22 درجه و 30 دقیقه و در جبال وی مق...
-
جستوجو در متن
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) رشید عبداﷲ (دکتر) حکیم باشی مستشفی أصوان الامیریة. او راست :التمریض والاسعافات الأولیة. طبع مطبعة الاَّداب و المؤید سال 1911 م ./ 1329 هَ . ق . (معجم المطبوعات ).