کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اصماغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اصماغ
لغتنامه دهخدا
اصماغ . [ اِ ] (ع مص ) اصماغ شدق ؛ بسیار شدن آب دهان : اصمغ شدقه اصماغاً. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). فزونی بصاق کسی . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). || کف برآمدن بر شدق کسی . (از قطر المحیط) (از اقرب الموارد). || اصماغ درخت ؛ برآمدن صمغ از...
-
واژههای همآوا
-
اصماق
لغتنامه دهخدا
اصماق . [ اِ ] (ع مص ) اصماق باب ؛ بستن آن . (از اقرب الموارد). بستن در، یا بر هم نهادن و محکم کردن آن . (از قطر المحیط). فراز کردن در را یا بازگردانیدن و محکم کردن آنرا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || اصماق شیر یا آب ؛ تغییر یافتن مزه ...