کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اصلاح جزئی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
اصلاح طلب
لغتنامه دهخدا
اصلاح طلب . [ اِ طَ ل َ ] (نف مرکب ) جوینده و خواهنده ٔ اصلاح امور کشور. رفرمیست . خواهنده ٔ تغییرات اساسی در امور کشور بمنظوربهبود اوضاع . ج ، اصلاح طلبان . اصلاح طلبان دسته هایی از سیاستمداران یا احزاب سیاسی باشند که اصلاحات را بی انقلاب و بصورت تک...
-
اصلاح ناپذیر
لغتنامه دهخدا
اصلاح ناپذیر. [ اِ پ َ ] (نف مرکب ) مقابل اصلاح پذیر. کاری که اصلاح آن میسر نباشد یا کسی که به اصلاح نگراید. اصلاح ناشدنی .
-
اصلاح ناشدنی
لغتنامه دهخدا
اصلاح ناشدنی .[ اِ ش ُ دَ ] (ص لیاقت ) غیرقابل اصلاح . اصلاح ناپذیر.
-
اصلاح شامل
دیکشنری عربی به فارسی
پياده کردن , پياده کردن و دوباره سوار کردن , سراسر بازديد کردن , پياده سوار کردن و بازديد موتور
-
اصلاح لایحه
دیکشنری فارسی به عربی
تعديل اللائحة
-
اصلاح طلب
دیکشنری فارسی به عربی
الإصلاحي
-
اصلاح کردن
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: eslâh bekeri طاری: eslâh kard(mun) طامه ای: eslâh kardan طرقی: eslâh kardmun کشه ای: eslâh kardmun نطنزی: eslâh kardan
-
اصلاح کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اتفاقية , اسکن , تحسن , صحيح , عدل , علاج , يمين
-
اصلاح طلب
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) به خواه.
-
modified starch
نشاستۀ اصلاحشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نشاستهای که برای بهبود عملکرد آن بهعنوان یکی از اجزای مادۀ غذایی ازطریق واکنشهای شیمیایی در آن تغییر پدید آمده باشد
-
line conditioner
اصلاحکنندۀ خط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] مدار یا افزارهای که برای اصلاح خط به کار میرود
-
Reformation
جنبش اصلاح دین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] جنبشی مذهبی که در اروپای غربی قرن شانزدهم برای اصلاح مذهب کاتولیک آغاز شد و به محدود کردن جایگاه کلیسا و ایجاد مذهب پروتستان انجامید
-
حک و اصلاح
لغتنامه دهخدا
حک و اصلاح . [ ح َک ْ ک ُ اِ ] (ترکیب عطفی ، اِمص مرکب ) حذف و تغییر کلمه یا کلماتی در عبارت که با آن حذف و تغییر، عبارت شیواتر و رساتر گردد.
-
اصلاح ذات البین
لغتنامه دهخدا
اصلاح ذات البین . [ اِ ح ِ تِل ْ ب َ /ب ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آشتی دادن میان دو کس .التیام دادن میان دو تن . و رجوع به ذات البین شود.
-
حک و اصلاح
فرهنگ گنجواژه
اصلاح کردن.