کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اصقاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اصقاب
لغتنامه دهخدا
اصقاب . [ اِ ] (ع مص ) نزدیک گردانیدن چیزی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نزدیک گردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (از قطر المحیط) (از اقرب الموارد). || نزدیک شدن . (تاج المصادر بیهقی ). نزدیک آمدن . (لغت خطی ). || اصقاب صید؛ نزدیک شدن شکار بحدی که ...
-
واژههای همآوا
-
اثغاب
لغتنامه دهخدا
اثغاب . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ ثَغب .
-
اثغاب
لغتنامه دهخدا
اثغاب . [ اِ ] (ع مص ) روشن کردن آتش . (زوزنی ). اِثقاب .
-
اثقاب
لغتنامه دهخدا
اثقاب . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ ثقبه .
-
اثقاب
لغتنامه دهخدا
اثقاب . [ اِ ] (ع مص ) روشن کردن آتش . (تاج المصادر بیهقی ). برافروختن آتش : اثقب النّار. (منتهی الارب ).
-
اسغاب
لغتنامه دهخدا
اسغاب . [ اِ] (ع مص ) گرسنه کردن . || در گرسنگی درآمدن . (منتهی الارب ). گرسنه شدن . (تاج المصادر بیهقی ).
-
اسقاب
لغتنامه دهخدا
اسقاب . [ اِ ] (ع مص ) نزدیک شدن . (تاج المصادر بیهقی ). نزدیک آمدن : اسقبت الدار؛ نزدیک شد سرای . (از منتهی الارب ). || نزدیک گردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). بنزدیک کردن . (زوزنی ). نزدیک کردن : اسقبتها؛ نزدیک گردانیدم او را. (منتهی الارب ).