کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اصفرار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اصفرار
/'esferār/
معنی
زرد شدن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اصفرار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'esferār زرد شدن.
-
اصفرار
فرهنگ فارسی معین
(اِ فِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) زرد شدن . 2 - (اِمص .) زردی .
-
اصفرار
لغتنامه دهخدا
اصفرار. [ اِ ف ِ ] (ع مص ) زرد شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 14) (منتهی الارب ) (آنندراج ). اصفیرار. (منتهی الارب ) (آنندراج ): آثار اصفرار برصفحات رخسار او ظاهر شده بود. (سندبادنامه ص 189).
-
جستوجو در متن
-
اصفیرار
لغتنامه دهخدا
اصفیرار. [ اِ ] (ع مص ) زرد شدن .(از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (آنندراج ). اصفرار.
-
مسودة
لغتنامه دهخدا
مسودة. [ م ُس ْ وَدْ دَ ] (ع ص ، اِ) تأنیث مسودّ. ج ، مسودات . مجازاً به معنی نوشته و آنچه اول سرسری نوشته باشند تا بار دیگر آن را به دقت و صفا و خوبی نویسند. (ناظم الاطباء)(آنندراج ). سواد، مقابل بیاض . آنچه اول به قصد مراجعه بنویسند. (یادداشت مرحو...
-
زرد شدن
لغتنامه دهخدا
زرد شدن . [ زَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) اصفرار. صفرة. صفرت . زرد گردیدن . به رنگ زرد درآمدن . در گیاهان بعلت خزان و در میوه ها بعلت رسیدگی و در روی انسان بعلت خشم و بیماری و ضعف و رنجوری و جز اینها : زرد و درازتر شده از غا و شوی خام «؟»نه سبز چون خیار و ن...
-
صالح
لغتنامه دهخدا
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن جناح لخمی . از شاعران حکماست . ابوعبداﷲ حافظ گوید: وی بلاشک از کسانی است که اتباع را درک کرده است و کلمات او در حکمت مستفاد است . جاحظ گوید صالح بن جناح دمشقی فرزند خود را گفت : پسرک من اگر شبانه روزی بر تو گذشت و دین و جسم ...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ )ابن محمد صینی حلبی صنوبری . از اشعار اوست در گل :زعم الورد أنه هو ابهی من جمیع الانوار و الریحان فأجابته أعین النرجس العقََس بذل من فوقها و هوان ایما أحسن التورد أم مقََلة ریم من فضة الاجفان ام فماذا یرجو بحمرته الخدْ-د اذ...