کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اصفاد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اصفاد
/'esfād/
معنی
۱. بند کردن؛ کسی را زندانی کردن.
۲. عطا دادن؛ بخشیدن چیزی به کسی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اصفاد
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر، اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'esfād ۱. بند کردن؛ کسی را زندانی کردن.۲. عطا دادن؛ بخشیدن چیزی به کسی.
-
اصفاد
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] (مص م .)1 - بند سخت برنهادن . 2 - عطا دادن .
-
اصفاد
لغتنامه دهخدا
اصفاد. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ صِفاد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ِ صفاد، بمعنی بندیا قید یا غل . (قطر المحیط). زنجیرها و قیدها. (غیاث ). بندها که بر پای نهند. (لغت خطی ). دوالها و زنجیرها که به آن اسیر را بندند. (آنندراج ) : نک شیاطین کسب و خدمت میکن...
-
اصفاد
لغتنامه دهخدا
اصفاد. [ اِ ] (ع مص ) بستن . محکم کردن . (از قطر المحیط). محکم کردن و قید نمودن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). بند سخت برنهادن . (آنندراج ).سخت بند برنهادن . (لغت خطی ). || اصفاد کسی را؛ بخشیدن وی را مالی یا بنده ای . (از قطر المحیط). عطا دادن . (ت...
-
واژههای مشابه
-
أَصْفَادِ
فرهنگ واژگان قرآن
غل-قيد وبند
-
واژههای همآوا
-
اسفاد
لغتنامه دهخدا
اسفاد. [ اِ ] (ع مص ) برجهانیدن نر بر ماده . (منتهی الارب ). بر گشنی داشتن ستور. (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). بر ایغری کردن داشتن .
-
اصفعد
لغتنامه دهخدا
اصفعد. [ اِ ف َ] (معرب ، اِ) می خوشبو. اصفد. اسفنط. اصفنط. اصفعید. اصفند. رجوع به کلمه های مزبور، و نشوءاللغة شود.
-
أَصْفَادِ
فرهنگ واژگان قرآن
غل-قيد وبند
-
جستوجو در متن
-
صفاد
لغتنامه دهخدا
صفاد. [ ص ِ ] (ع اِ) دوال . (منتهی الارب ). || بند یا زنجیر که به آن اسیر را ببندند. ج ، اصفاد. (منتهی الارب ). بند. (مهذب الاسماء). پای بند.
-
صفد
لغتنامه دهخدا
صفد. [ص َ ف َ ] (ع مص ) بند کردن کسی یا چیزی را و محکم نمودن . (منتهی الارب ). بند کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ). || (اِ) بند. (منتهی الارب ) (دهار) (مهذب الاسماء) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). ج ، اصفاد. || عطا. (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء...