کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اصعاد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اصعاد
/'es'ād/
معنی
صعود کردن؛ بالا برآمدن؛ بالا رفتن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اصعاد
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر، اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'es'ād صعود کردن؛ بالا برآمدن؛ بالا رفتن.
-
اصعاد
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] (مص ل .)بالا رفتن ، صعود کردن .
-
اصعاد
لغتنامه دهخدا
اصعاد. [ اِ ] (ع مص ) بالا برآمدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || اصعاد در کوه و بر کوه کسی را؛ بالا بردن وی را. (از قطر المحیط) (اقرب الموارد). || آمدن مکه را. (منتهی الارب ) (قطر المحیط). و اصل آن بمعنی صعود در اماکن بلند است سپس به ...
-
واژههای همآوا
-
عصائد
لغتنامه دهخدا
عصائد. [ ع َ ءِ ] (ع اِ) عصاید. ج ِعَصیدة. (منتهی الارب ) (دهار). رجوع به عصیدة شود.
-
اسعاد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'es'ād یاری کردن، یاری دادن.
-
اسعاد
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] 1 - (مص م .)نیکبخت گردانیدن . 2 - (اِمص .) مبارکی . 3 - یاری ، کمک .
-
اسعاد
لغتنامه دهخدا
اسعاد. [ اِ ] (ع مص ) نیک بخت کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب )(مؤید الفضلاء). نیکبخت گردانیدن . (زوزنی ). || یاری کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (مؤیدالفضلاء). یاری . (غیاث ). یاوری . مساعدت : التجا بر تست و بر امداد توتکیه بر اشفاق...
-
اصائد
لغتنامه دهخدا
اصائد. [ اَ ءِ ] (ع اِ) ج ِ اصیاد. حج ِ صاد. و رجوع به اصاید شود.
-
اصاعد
لغتنامه دهخدا
اصاعد. [ اِص ْ صا ع ُ ] (ع مص ) برآمدن . (منتهی الارب ). بر نردبان یا کوه بالا رفتن . لغت یا لهجه ایست در تصاعد که در آن قلب و ادغام پدید آمده است . (از قطر المحیط).
-
جستوجو در متن
-
انصعاد
لغتنامه دهخدا
انصعاد. [ اِ ص ِ ] (ع مص ) بالا برآمدن . اصعاد : از راه طالقان چون سیل در انحدار و زبانه ٔ آتش در انصعاد بر آب چون باد روان شدند. (جهانگشای جوینی ).
-
تُصْعِدُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
به سمت کرانه هاي افق آنقدر دور شديد تا از نظر نهان شديد(مصدر باب افعال اصعاد که فعل مضارع تصعدون از آن گرفته شده ، به معناي رفتن به طرف کرانه افق و از نظرها دور شدن است ، به خلاف کلمه صعود که مصدر ثلاثي مجرد آن است ، و به معناي بالا رفتن به نقطهاي بل...
-
اصابت
لغتنامه دهخدا
اصابت . [ اِ ب َ ] (ع مص ) اصابة. رسیدن تیر نشانه را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اصابة تیر شکار را؛ آهنگ کردن و نگذشتن از آن . (از قطر المحیط) (منتهی الارب ). به هدف خوردن . تیر به نشانه رسیدن . برسیدن تیر. || برآمدن . خلاف اصعاد است . (منتهی الا...