کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اصطلاح (کلام) پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
اصطلاح طلب
فرهنگ واژههای سره
ب هخواه
-
اصطلاح پیچیده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← اصطلاح ترکیبی
-
complex term
اصطلاح ترکیبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] اصطلاحی متشکل از دو یا چند واژه که در ساخت آن عناصر صرفی مختلف به کار میرود متـ . اصطلاح پیچیده
-
simple term
اصطلاح ساده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] اصطلاحی که از یک واژه تشکیل شده است
-
compound term
اصطلاح مرکب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] اصطلاحی که از دو یا چند واژه تشکیل شده است
-
thesaurus
اصطلاحنامه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی، علوم کتابداری و اطلاعرسانی] مجموعهای نظاممند از اصطلاحات تخصصی یک رشته که روابط معنایی میان آنها مشخص باشد
-
terminographer
اصطلاحنگار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] فردی که به اصطلاحنگاری اشتغال دارد
-
terminography
اصطلاحنگاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] فعالیتی شامل طراحی و تدوین و کاربرد و ارزیابی فرهنگهای اصطلاحشناختی
-
اصطلاح کردن
لغتنامه دهخدا
اصطلاح کردن . [ اِ طِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نهادن با یکدیگر. متداول کردن لفظی برای معنی خاصی . رجوع به اصطلاح شود.
-
اصطلاح شناسی
لغتنامه دهخدا
اصطلاح شناسی . [ اِ طِ ش ِ ] (حامص مرکب ) آگاهی به اصطلاحات فن یا دانشی . شناختن اصطلاحات علمی یا هنری .
-
اصطلاح (ضرب المثل)
فرهنگ واژههای سره
گنج واژه
-
microthesaurus
اصطلاحنامۀ خُرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی، علوم کتابداری و اطلاعرسانی] اصطلاحنامهای که اصطلاحات یک حوزۀ خاص را در بر میگیرد و ازنظر روابط معنایی از عمق بیشتری برخوردار است
-
macrothesaurus
اصطلاحنامۀ کلان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی، علوم کتابداری و اطلاعرسانی] اصطلاحنامهای که اصطلاحات بیش از یک حوزه را در بر میگیرد و ازنظر روابط معنایی از عمق کمتری برخوردار است
-
خیانت بزرگ (در اصطلاح سیاسى
دیکشنری فارسی به عربی
الخيانة العظمى
-
کدن یخها (این اصطلاح به معنی رفع سوء تفاهمها و برقراری رابطه گرم پس از سردی روابط نیز به کار می رود
دیکشنری فارسی به عربی
إذابَة الجَليدِ