کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اصطلاح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اصطلاح
/'estelāh/
معنی
کلمهای که در گروهی یا در علم و فن و رشتهای معنی خاص غیر از معنی اصلی دارد.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. تعبیر، زبان، کلمه، واژه
۲. سازش، صلح
برابر فارسی
واژاک، زبا نزد
دیکشنری
expression, idiom, term
-
جستوجوی دقیق
-
اصطلاح
واژگان مترادف و متضاد
۱. تعبیر، زبان، کلمه، واژه ۲. سازش، صلح
-
اصطلاح
فرهنگ واژههای سره
واژاک، زبا نزد
-
اصطلاح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] 'estelāh کلمهای که در گروهی یا در علم و فن و رشتهای معنی خاص غیر از معنی اصلی دارد.
-
term
اصطلاح
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] واژه یا عبارت یا نشانهای حرفی یا حرفی- عددی که در حوزهای تخصصی برای ارجاع به یک مفهوم مشخص به کار برده میشود
-
اصطلاح
فرهنگ فارسی معین
(اِ طِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) سازش کردن ، صلح کردن . 2 - (اِ.) واژه ای که به علت کثرت استعمال عمومی ، معنایی غیر از معنای اصلی خود را شامل می شود. 3 - لغتی که جمعی برای خود وضع کنند و به کار برند. ج . اصطلاحات .
-
اصطلاح
لغتنامه دهخدا
اصطلاح . [ اِ طِ ](ع مص ) با یکدیگر صلح کردن . (لغت میرسید شریف جرجانی ص 2) (تاج المصادر بیهقی ) (مؤید الفضلاء) (زوزنی ). با هم صلح کردن . مأخوذ از صلح است ، چون در باب افتعال صاد مقابل تای افتعال افتاد تای را بدل به طا کردند اصطلاح شد. (غیاث ) (آن...
-
واژههای مشابه
-
اصطلاح (کلام)
فرهنگ واژههای سره
همواژه
-
اصطلاح طلب
فرهنگ واژههای سره
ب هخواه
-
اصطلاح پیچیده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← اصطلاح ترکیبی
-
complex term
اصطلاح ترکیبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] اصطلاحی متشکل از دو یا چند واژه که در ساخت آن عناصر صرفی مختلف به کار میرود متـ . اصطلاح پیچیده
-
simple term
اصطلاح ساده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] اصطلاحی که از یک واژه تشکیل شده است
-
compound term
اصطلاح مرکب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] اصطلاحی که از دو یا چند واژه تشکیل شده است
-
thesaurus
اصطلاحنامه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی، علوم کتابداری و اطلاعرسانی] مجموعهای نظاممند از اصطلاحات تخصصی یک رشته که روابط معنایی میان آنها مشخص باشد
-
terminographer
اصطلاحنگار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] فردی که به اصطلاحنگاری اشتغال دارد