کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اصطفا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اصطفا
/'estefā/
معنی
۱. گزین کردن؛ برگزیدن.
۲. کسی را برگزیدن و مورد محبت قرار دادن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اصطفا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: اصطفاء] [قدیمی] 'estefā ۱. گزین کردن؛ برگزیدن.۲. کسی را برگزیدن و مورد محبت قرار دادن.
-
اصطفا
فرهنگ فارسی معین
(اِ طِ) [ ع . اصطفاء ] (مص م .) برگزیدن .
-
جستوجو در متن
-
اصطفاء
لغتنامه دهخدا
اصطفاء. [ اِطِ ] (ع مص ) برگزیدن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 4) (زوزنی ) (آنندراج ). اختیار و برگزیدن . (فرهنگ نظام ). برگزیدن و برگزیدگی . (از منتخب و لطائف ) (غیاث ). برگزیدگی کسی را. (ناظم الاطباء). گزیدن . اصفاء...
-
رضا
لغتنامه دهخدا
رضا. [ رِ ] (ع مص ، اِمص ) رَضا. رِضی ̍ . [ رضا ] خشنود شدن .(از آنندراج ) (غیاث اللغات ). خشنودی . (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). عبامرضاة. (منتهی الارب ). رضوان . (دهار) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رِضاً. (اقرب الموارد). رِضی ً. رُضوان . رُضی ...