کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اصطحاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اصطحاب
معنی
(اِ طِ) [ ع . ] (مص ل .) یار و مصاحب یکدیگر شدن .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اصطحاب
فرهنگ فارسی معین
(اِ طِ) [ ع . ] (مص ل .) یار و مصاحب یکدیگر شدن .
-
اصطحاب
لغتنامه دهخدا
اصطحاب . [ اِ طِ ] (ع مص ) اصطحاب قوم ؛ با یکدیگر مصاحبت کردن . (از اقرب الموارد) (قطر المحیط).یار و مصاحب یکدیگر شدن . (منتهی الارب ). با همدیگر صحبت داشتن . (آنندراج ). با یکدیگر صحبت کردن . (تاج المصادر بیهقی ). همدیگر را یار و مصاحب شدن . (ناظم ا...
-
واژههای همآوا
-
استهاب
لغتنامه دهخدا
استهاب . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بسیارعطا شدن . بسیار عطا کردن . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
شد
فرهنگ فارسی معین
(شَ دّ) [ ع . ] 1 - (مص م .) محکم کردن ، استوار ساختن . قوی کردن . 2 - بلند و پست کردن نغمه تا موافق مطلوب گردد؛ کوک کردن ، اصطحاب . 3 - (مص ل .) دویدن . 4 - حمله کردن .
-
اصطباح
لغتنامه دهخدا
اصطباح . [ اِطِ ] (ع مص ) صبوحی کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). صبوح آشامیدن . (از قطر المحیط). صبوح نوشیدن . حریری گوید: و هل یجوز اصطباحی من معتقة. (ازاقرب الموارد). شراب بامداد خوردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). صبوحی برگرفتن ...
-
اعتناق
لغتنامه دهخدا
اعتناق . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) دست به گردن یکدیگر زدن در حرب و جز آن . (منتهی الارب ). دست به گردن همدیگر زدن در حرب و جز آن .(آنندراج ). دست به گردن یکدیگر زدن در جنگ و جز آن .(ناظم الاطباء). دست به گردن یکدیگر را گرفتن . (المصادر زوزنی ). دست به گردن ...