کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اصطبل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اصطبل
/'establ/
معنی
= اسطبل
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
آخور، ستورخانه، ستورگاه، طویله
دیکشنری
stable
-
جستوجوی دقیق
-
اصطبل
واژگان مترادف و متضاد
آخور، ستورخانه، ستورگاه، طویله
-
اصطبل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از لاتینی، جمع: اِصطَبلات] 'establ = اسطبل
-
اصطبل
فرهنگ فارسی معین
(اِ طَ) [ معر - لا. ] (اِ.)=اسطبل : 1 - طویله . 2 - آخور.
-
اصطبل
لغتنامه دهخدا
اصطبل . [ اِ طَ ] (معرب ، اِ) جای باش ستور. لغت شامی است . (منتهی الارب ). مأخوذ از یونانی ، جای باش ستور که بفارسی شنکله و شولیده نیز گویند. (ناظم الاطباء). اسطبل هم رواست و آن بمعنی جایگاه دواب یا جای نگهداری آنهاست . ج ، اصطبلات ، اصابل . (از اقر...
-
اصطبل
دیکشنری فارسی به عربی
نورس
-
واژههای مشابه
-
اصطبل اژیاس
لغتنامه دهخدا
اصطبل اژیاس . [ اِ طَ ل ِ اُ ] (اِخ ) اصطبلی که هرکول آنرا برُفت . رجوع به اژیاس شود.
-
اصطبل عنترة
لغتنامه دهخدا
اصطبل عنترة. [ اِ طَ ل ِ ع َ ت َ رَ ] (اِخ )نام جایی میان عقبه ٔ ایله و ینبع بر راه حاج مصر.
-
در اصطبل نگهداری کردن
دیکشنری فارسی به عربی
نورس
-
اصطبل و سرطویله
فرهنگ گنجواژه
محل نگهداری چارپایان.
-
واژههای همآوا
-
اسطبل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از لاتینی] ‹اصطبل، استبل› 'establ جای سرپوشیده برای نگهداری چهارپایان، بهویژه اسب؛ طویله.
-
اسطبل
لغتنامه دهخدا
اسطبل . [ اِ طَ ] (اِ) کستوان . رجوع به اصطبل شود.
-
جستوجو در متن
-
stalls
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اصطبل ها، اصطبل