کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اصرار کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اصرار کردن
دیکشنری
importune, insist, persist, press, protest, urge
-
جستوجوی دقیق
-
اصرار کردن
لغتنامه دهخدا
اصرار کردن . [ اِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ثبات و دوام ورزیدن و ایستادگی کردن در کاری . و نیز لجاجت کردن و ایستادگی نمودن . (ناظم الاطباء). سماجت کردن . مُصِر بودن . ابرام کردن . پافشاری داشتن . اصرار ورزیدن . و رجوع به اصرار ورزیدن شود : کند در ره نوشتن ...
-
اصرار کردن
دیکشنری فارسی به عربی
حافز , مساومة
-
جستوجو در متن
-
persist
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اصرار ورزیدن، سماجت کردن، پافشاری کردن، اصرار کردن
-
سماجت کردن
واژگان مترادف و متضاد
سماجت ورزیدن، پافشاری کردن، اصرار کردن، اصرار ورزیدن، پیگیری کردن
-
urged
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درخواست کرد، اصرار کردن، با اصرار وادار کردن، انگیختن، تسریع شدن، ابرام کردن
-
insist
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اصرار کن، پافشاری کردن، اصرار ورزیدن، پاپی شدن، تکیه کردن بر، سماجت کردن
-
urges
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خواستار، انگیزش، مناسبت، اصرار کردن، با اصرار وادار کردن، انگیختن، تسریع شدن، ابرام کردن
-
urge
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خواستن، انگیزش، مناسبت، اصرار کردن، با اصرار وادار کردن، انگیختن، تسریع شدن، ابرام کردن
-
جز زدن
لهجه و گویش تهرانی
التماس کردن،اصرار کردن
-
persisted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همچنان ادامه داشت، سماجت کردن، پافشاری کردن، اصرار کردن
-
persisting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماندگار، سماجت کردن، پافشاری کردن، اصرار کردن
-
emendates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اصرار می کند، غلط گیری کردن، تصحیح کردن
-
وَرْمَلیْدَ
لهجه و گویش گنابادی
warmalida در گویش گنابادی یعنی مست کردن ، اصرار کردن ، پافشاری کردن ، تلاش کردن
-
پافشاری کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) (مص ل .) اصرار کردن ، ایستادگی کردن .