کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اصدار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اصدار
/'esdār/
معنی
۱. صادر کردن؛ فرستادن.
۲. بازگردانیدن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. صادر کردن، صدور
۲. روانه کردن، گسیلداشتن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اصدار
واژگان مترادف و متضاد
۱. صادر کردن، صدور ۲. روانه کردن، گسیلداشتن
-
اصدار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'esdār ۱. صادر کردن؛ فرستادن.۲. بازگردانیدن.
-
اصدار
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] (مص م .) 1 - فرستادن . 2 - صادر کردن حکم . 3 - بازگردانیدن .
-
اصدار
لغتنامه دهخدا
اصدار. [ اَ ] (اِخ ) مواضعی است به نعمان الاراک نزدیک مکه که از آنها عسل صادر میکنند و مراد از آن صدور وادی است . (از اصمعی ) (معجم البلدان ). و رجوع به مراصدالاطلاع شود.
-
اصدار
لغتنامه دهخدا
اصدار. [ اِ ] (ع مص ) بازگردانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 13) (ناظم الاطباء). واگردانیدن . (زوزنی ). اصدار کسی از کاری ؛ بازگردانیدن وی را از آن و منصرف کردن وی . (از اقرب الموارد)(قطر المحیط). || اصد...
-
اصدار
دیکشنری عربی به فارسی
صدور , انتشار
-
واژههای مشابه
-
اصدار فرمودن
لغتنامه دهخدا
اصدار فرمودن . [ اِ ف َ دَ ](مص مرکب ) رجوع به اصدار کردن شود: و به پادشاهان وسلاطین ایران زمین یرلیغها اصدار فرمودند. (رشیدی ).
-
اصدار کردن
لغتنامه دهخدا
اصدار کردن . [ اِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) اصدار فرمودن . صادر کردن فرمان یا نامه .
-
إصدار البيان
دیکشنری عربی به فارسی
صدور بيانيه
-
أرْجَأَ إصدارَ حکمٍ
دیکشنری عربی به فارسی
صدور حکم را تأخير انداخت
-
جستوجو در متن
-
صدور بیانیه
دیکشنری فارسی به عربی
إصدار البيان
-
صدور
دیکشنری فارسی به عربی
اشعاع , اصدار , تصدير
-
صدور حکم را تأخیر انداخت
دیکشنری فارسی به عربی
أرْجَأَ إصدارَ حکمٍ