کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اصخیتات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اصخیتات
لغتنامه دهخدا
اصخیتات . [ اِ ] (ع مص ) فرونشستن آماس جراحت . (منتهی الارب ). اصخیتات جراحت ؛ آرام شدن ورم آن . (از اقرب الموارد) (قطر المحیط). || به شدن بیمار. (منتهی الارب ). اصخیتات بیمار؛بهبود یافتن وی . (از اقرب الموارد) (قطر المحیط).
-
واژههای همآوا
-
اسخیتات
لغتنامه دهخدا
اسخیتات . [ اِ ] (ع مص ) فرونشستن آماس جراحت . (منتهی الارب ).