کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اصتمة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اصتمة
لغتنامه دهخدا
اصتمة. [ اُ ت ُم ْ م َ ] (ع اِ) معظم چیزی . (منتهی الارب ). معظم چیزی و مجتمع آن و بقولی وسط آن ، مانند اصطمة. (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
اسطمة
لغتنامه دهخدا
اسطمة. [ اُ طُم ْ م َ ] (ع اِ) اصطمة. میان چیزی : اسطمةالقوم ؛ میانه ٔ قوم ، و اشرف و بهتر ایشان . || فراهم آمدنگاه مردمان و معتمدعلیه ایشان . (منتهی الارب ). || میانه ٔ دریا. اسطم .
-
اصطمة
لغتنامه دهخدا
اصطمة. [ اُ طُم ْ م َ ] (ع اِ) اسطمة. معظم هر چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (تاج العروس ). || مجتمع یا وسط دریا، مانند اصطم و اسطم . (از تاج العروس ). مجتمع و فراهم آمده یامیانه ٔ دریا. (منتهی الارب ) (آنندراج ). و رجوع به اصطم و اسطم و اسطمة شود....