کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اصالق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اصالق
لغتنامه دهخدا
اصالق . [ اَ ل ِ ] (ع اِ) جج ِ صَلَق ، چه اصلاق ج ِ صلق و اصالق ج ِ اصلاق است . رجوع به منتهی الارب و صلق و اصلاق شود. در قطر المحیط اصالیق است .
-
واژههای همآوا
-
عسالق
لغتنامه دهخدا
عسالق . [ ع َ ل ِ ] (ع اِ) ج ِ عسلق [ ع َ ل َ/ ع ِ ل ِ ] . (منتهی الارب ). رجوع به عسلق شود. || ج ِ عَسلقة. (آنندراج ). رجوع به عسلقة شود.
-
عسالق
لغتنامه دهخدا
عسالق . [ ع ُ ل ِ ] (ع ص ) طویل و سبک ، و گویند زشت اخلاق . (از اقرب الموارد). عسلق [ ع ِ ل ِ / ع َ س َل ْ ل َ ]. رجوع به عسلق شود.
-
اسالق
لغتنامه دهخدا
اسالق . [ اَ ل ِ ] (ع اِ) ج ِ سلق . (دهار). || آنچه متصل کام است از داخل دهن . (منتهی الارب ).