کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اصالة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
اصالت
دیکشنری فارسی به عربی
اصالة
-
سندیت
دیکشنری فارسی به عربی
اصالة , تحقق
-
بالاصالة
لغتنامه دهخدا
بالاصالة. [ بِل ْ اَ ل َ ] (ع ق مرکب ) (از: ب + ال + اصالة) شخصاً. بخودی خود. (ناظم الاطباء). اصالةً و رجوع به اصاله و اصل شود.
-
صحت
دیکشنری فارسی به عربی
اصالة , دقة , صواب ، إِحکام
-
اصالت
فرهنگ فارسی معین
(اَ لَ) [ ع . اصالة ] (اِمص .) 1 - نژاده بودن ، اصیل بودن . 2 - نجابت داشتن .
-
ابتکار
دیکشنری فارسی به عربی
اختراع , ارتجال , اصالة , تاليف , جهاز , خيال , صناعة , مبادرة , موهبة
-
اعتبار
دیکشنری فارسی به عربی
ائتمان , احترام , اصالة , اهمية , تاثير , تخمين , ثقة , سلطة , شمعة
-
نیابةً
لغتنامه دهخدا
نیابةً. [ ب َ تَن ْ ] (ع ق ) بجای دیگری و بعوض از دیگری . وکالةً. ضد اصالةً. (ناظم الاطباء). به نیابت دیگری . || عجالةً. علی العجاله . (ناظم الاطباء).
-
حسین
لغتنامه دهخدا
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن باقربن محمدتقی (صاحب حاشیه ٔ معالم ) معروف به آقا نجفی اصفهانی (1266-1307 هَ . ق .). او راست : اصالة البرائة. (ذریعه ج 2 ص 114و ج 4 ص 271).
-
حسن واعظ
لغتنامه دهخدا
حسن واعظ. [ ح َ س َ ن ِ ع ِ ] (اِخ ) ابن علی بن محمدباقربن میر اسماعیل حسینی اصفهانی شیعی ، معاصر صاحب روضات الجنات . او راست : «جوامع الکلم » در اصول و «اصالة الصحه » و «العدالة» و «شرح النافع» و «العبادات »به فارسی و «مناسک حج ». (هدیة العارفین ج 1...
-
اصالت
لغتنامه دهخدا
اصالت . [ اَ ل َ ] (ع مص ) نجابت و شرافت . (فرهنگ نظام ). اصیل بودن . (اقرب الموارد). اصلی شدن . (از تاج المصادر) (آنندراج ). نجابت : و کریمتر قریش از روی اصالت نسب . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 308). || ثبات . (اقرب الموارد).- اصالت رأی ؛ جید و نیکو بود...
-
بحرالعلوم
لغتنامه دهخدا
بحرالعلوم . [ ب َ رُل ْ ع ُ ] (اِخ ) سید محمد مهدی بن مرتضی بن محمدبن عبدالکریم حسنی طباطبائی بروجردی الاصل ، نجفی المسکن از اعاظم علماء اثناعشریه و از بزرگان فقهای امامیه است . مامقانی دررجال درجت او را بین الوثاقه و العصمة ذکر کرده است .بسال 1154 ی...
-
علامه ٔ ثانی
لغتنامه دهخدا
علامه ٔ ثانی . [ ع َل ْ لا م َ ی ِ ] (اِخ ) محمدباقربن محمداکمل ، معروف به آقای بهبهانی ، و استاد اکبر، و مروح ملت ، و سیدالبشر، و علامه ٔ ثانی ، و محقق ثالث . او از شاگردان سیدصدرالدین قمی بود. پدرش نیز از فضلای عصر خودو از شاگردان شیخ جعفر قاضی و م...
-
علی طباطبائی
لغتنامه دهخدا
علی طباطبائی . [ ع َ ی ِ طَ طَ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن ابی المعالی الصغیربن ابی المعالی الکبیر طباطبایی اصفهانی کاظمی حائری شیعی امامی . فقیه و اصولی بود، در ربیعالاول سال 1161 هَ . ق . در کاظمیه متولد شد و در 1231 هَ . ق . درگذشت . او راست : 1- ت...
-
جمال
لغتنامه دهخدا
جمال . [ ج َ ] (ع مص ) خوب صورت و نیکوسیرت گردیدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). زیبا بودن . (فرهنگ فارسی معین ). || (اِمص ) نیکویی . (مهذب الاسماء). زیب . زیبایی . (نصاب ). خوبی صورت و سیرت . (منتهی الارب ) (کشاف اصطلاحات الفنون از منتخب ). خوش صو...