کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اشیم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اشیم
معنی
(اَ یَ) [ ع . ] (ص .) آن که نشان مادرزادی دارد، خال دار.
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اشیم
فرهنگ فارسی معین
(اَ یَ) [ ع . ] (ص .) آن که نشان مادرزادی دارد، خال دار.
-
اشیم
لغتنامه دهخدا
اشیم . [ اَش ْ ی َ ] (اِخ ) ابن اسحاق از عبداﷲبن ابی بکر از عبداﷲبن مکنف حارثی آورده است که وی در زمره ٔ کسانی بود که عمربن خطاب برای آنان از وادی القری سهمی تعیین کرد. رجوع به الاصابه ج 1 ص 25 شود.
-
اشیم
لغتنامه دهخدا
اشیم . [ اَش ْ ی َ ] (اِخ ) ابن شقیق بن ثور. معاصر عبیداﷲبن زیادبن ظبیان بود که مصعب بن زبیر را کشت . اشیم به عبیداﷲ گفت : تو که سر مصعب بن زبیر را نزد عبدالملک بن مروان بردی در روز رستاخیز به خدا چه پاسخ خواهی داد؟ عبیداﷲ گفت : خاموش باش ، چه اگر خو...
-
اشیم
لغتنامه دهخدا
اشیم . [ اَش ْ ی َ ] (اِخ ) ابن معاذبن سنان یا اقرع بن معاذ قشیری . از شاعران عرب بود و جوالیقی این شعر از او آورده است :و تأخذه عند المکارم هزةکما اهتز تحت البارح الغصن الرطب .بیت مزبور یکی از چهار بیتی است که ابوتمام آنرا در حماسه روایت کرده و جوا...
-
اشیم
لغتنامه دهخدا
اشیم . [ اَش ْ ی َ ] (اِخ ) جایی است . و این بجز اشیم است که تثنیه ٔ آن اشیمان بود. (از معجم البلدان ).
-
اشیم
لغتنامه دهخدا
اشیم . [ اَش ْ ی َ ] (اِخ ) ضبابی . از صحابه بود و در عهد پیامبر (ص ) کشته شد. از اینرو ضحاک بن سفیان فرمان داد از بابت دیت وی به زن او کمک کنند، و برحسب روایت دیگر پیامبر به ضحاک نوشت که به زن او از بابت دیت وی کمک شود. رجوع به الاصابه ج 1 ص 51 شود....
-
اشیم
لغتنامه دهخدا
اشیم . [ اَش ْ ی َ ] (ع ص ) باخال . ج ، شیم . (منتهی الارب ) (آنندراج ). آنکه نشان مادرزاد دارد. خالدار. مؤنث : شَیماء. || از رنگهای اسب است ، بدینسان که اگر در بدن اسب رنگهای مختلفی بجز رنگ سپید دیده شود و این رنگهای گوناگون کوچک و پراکنده باشد و م...
-
اشیم
واژهنامه آزاد
زندگی ام (عزیزم)؛ در آسیای میانه، نامی است برای دختران.
-
اشیم
واژهنامه آزاد
(ترکمنی) زندگی ام؛ همۀ زندگی ام. || اسمی که ترکمانان و مردم آسیای میانه برای دختران می گذارند. این اسم عربی نیست.
-
جستوجو در متن
-
ابوالصهباء
لغتنامه دهخدا
ابوالصهباء. [ اَ بُص ْ ص َ ] (اِخ ) صلةبن اشیم . تابعی است .
-
ابوالصهباء
لغتنامه دهخدا
ابوالصهباء. [ اَ بُص ْ ص َ ] (اِخ ) جبلةبن اشیم . تابعی است .
-
ابوالصهباء
لغتنامه دهخدا
ابوالصهباء. [ اَ بُص ْ ص َ ] (اِخ ) صلةبن اشیم العدوی . رجوع به صله ... شود.
-
ابوهند
لغتنامه دهخدا
ابوهند. [ اَ ؟ ] (اِخ ) اشجعی . نعمان بن اشیم . صحابی است .
-
ابوهند
لغتنامه دهخدا
ابوهند. [اَ ؟ ] (اِخ ) نعمان بن اشیم اشجعی . صحابی است (؟).