کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اشیانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اشیانه
دیکشنری فارسی به عربی
عش
-
واژههای مشابه
-
آشیانه
واژگان مترادف و متضاد
۱. آشیان، کاشانه، لانه، نشیم، نشیمنگاه ۲. ایستگاه، جایگاه
-
آشیانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹آشیان، آشانه› 'āšiyāne ۱. لانه؛ لانۀ پرندگان؛ کابوک؛ کابک: ◻︎ برو این دام بر مرغی دگر نِه / که عنقا را بلند است آشیانه (حافظ: ۸۵۲).۲. خانه؛ مسکن؛ مٲوا.
-
آشیانه
فرهنگ فارسی معین
(نِ) [ په . ] ( اِ.)= آشیان : 1 - لانة حیوانات . 2 - خانه . 3 - طبقه ، مرتبه . 4 - سقف ، آسمانه .
-
آشیانه
لغتنامه دهخدا
آشیانه .[ ن َ / ن ِ ] (اِ) آشیان و مترادفات آن : مرا خورد خون بود بر جای شیردر آن آشیانه بسان اسیر. فردوسی .بل دهر درختی است نَفْس مرغی وین کالبد او را چو آشیانه . ناصرخسرو.تو زآشیانه ٔ باز سپید خاسته ای ز بازخانه نپرّد بهیچ حالی بوم . سوزنی .ز گرد ر...
-
engine shed, locomotive shed, locomotive hangar
آشیانه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] محلی برای نظافت و تعمیرات جاری و نگهداری لوکوموتیو در وضعیتی آماده برای بهرهبرداری
-
hangar
آشیانه 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی، مشترک حملونقل] محل سرپوشیدهای برای استقرار کوتاهمدت و نیز تعمیر انواع نظامی و غیرنظامی هواگَرد و لوکوموتیو و واگن و جز آن
-
اشیانه هواپیما
دیکشنری فارسی به عربی
حضيرة
-
آشیانه ی وحوش
فرهنگ واژههای سره
کنام
-
خانه ٔ یک آشیانه
لغتنامه دهخدا
خانه ٔ یک آشیانه . [ن َ / ن ِ ی ِ / ی َ ی ِ ن َ / ن ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از خانه ٔ یک سقفه که در عرف یک منزله گویند.(آنندراج ). در تداول عامه ٔ خراسان خانه ٔ یک طبقه .
-
اشیانه ای کردن
دیکشنری فارسی به عربی
عش
-
واژههای همآوا
-
آشیانه
واژگان مترادف و متضاد
۱. آشیان، کاشانه، لانه، نشیم، نشیمنگاه ۲. ایستگاه، جایگاه
-
آشیانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹آشیان، آشانه› 'āšiyāne ۱. لانه؛ لانۀ پرندگان؛ کابوک؛ کابک: ◻︎ برو این دام بر مرغی دگر نِه / که عنقا را بلند است آشیانه (حافظ: ۸۵۲).۲. خانه؛ مسکن؛ مٲوا.