کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اشکنک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اشکنک
لغتنامه دهخدا
اشکنک . [ اِ ک َ ن َ ] (اِ) در تداول عامه بمعنی اشکلک است .- امثال : بازی اشکنک داره ، سرشکستنک داره .و رجوع به اشکلک شود.
-
واژههای مشابه
-
اشکَنک
لهجه و گویش تهرانی
لطمه،شکستن:بازی اشکنک دارد،سر شکستنک داره.
-
واژههای همآوا
-
اشکَنک
لهجه و گویش تهرانی
لطمه،شکستن:بازی اشکنک دارد،سر شکستنک داره.
-
جستوجو در متن
-
سرشکستنک
لهجه و گویش تهرانی
مجروح شدن .بازی اشکنک داره،()داره!
-
بکهان
لغتنامه دهخدا
بکهان . [ ب َ ] (اِ) بکهاین . یک نوع غله که سنگ اشکن و سنگ اشکنک نیز گویند. (ناظم الاطباء) (از رشیدی ). نوعی از غله است . (آنندراج ).
-
سنگ اشکن
لغتنامه دهخدا
سنگ اشکن . [ س َ اِ ک َ ] (اِ مرکب ) نام غله ای است . || نام نوعی از خرما باشد. که آنرا سنگ اشکنک خوانند. (برهان ) (آنندراج ) (جهانگیری ). قطاة. (بحر الجواهر).
-
کاسرالحجر
لغتنامه دهخدا
کاسرالحجر. [ س ِ رُل ْ ح َ ج َ ] (ع اِ مرکب ) اسم عربی حب القلت است که به هندی کلتهی نامند. (فهرست مخزن الادویه ). بزرالقلب . سنگ اشکن . سنگ شکن . سنگ اشکنک .
-
بردی
لغتنامه دهخدا
بردی . [ ب ُ دی ی ] (ع اِ) خرمایی است نیکو. (منتهی الارب ). قسمی از بهترین خرما. (ازاقرب الموارد). نوعی از خرمای لطیف که آنرا سنگ اشکنک نیز گویند. (آنندراج ). خرمای نیک . (مهذب الاسماء). || ظروفی سنگی . (انجمن آرا) (آنندراج ).
-
مرغ
لغتنامه دهخدا
مرغ . [ م ُ ] (اِ) مطلق پرندگان ، و عربان آن را طیر خوانند. (از برهان ). هر طائر که بال و پر و منقار دارد. (غیاث ). مطلق طایر را گویند سوای کرمهای پردار و قدری جثه هم داشته باشد و همچنین مور پردار را مرغ نگویند و پر شرط نیست و لهذا خفاش را که پرواز ا...