کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اشکفتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اشکفتن
/'eškoftan/
معنی
= شکفتن
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اشکفتن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [پهلوی: škoftan] [قدیمی] 'eškoftan = شکفتن
-
اشکفتن
لغتنامه دهخدا
اشکفتن .[ اِ ک ُ ت َ ] (مص ) شکفته شدن . || شکوفه آوردن . (از فرهنگ نظام ). شکفتن . رجوع به شکفتن شود.
-
جستوجو در متن
-
اشکفیده
لغتنامه دهخدا
اشکفیده . [ اِ ک ُ دَ /دِ ] (ن مف / نف ) شکفته . (از انجمن آرا) : همچون شکوفه چشم سفیدم در انتظارتا می ببندد آنچه نخست اشکفیده بود. اثیرالدین اخسیکتی (از انجمن آرا).رجوع به اشکفت و اشکفتن و شکفتن و شکوفه شود.
-
اشگفت
لغتنامه دهخدا
اشگفت . [ اِ گ ُ ] (مص مرخم ، اِمص ) شکفتن گل . (برهان ) (آنندراج ). شکفته شده . (ناظم الاطباء). از شِگُفتَن باز شدن گل . (شعوری ). شکفتگی گل . (هفت قلزم ). و رجوع به اِشکُفت و شکفتن و اشکفتن شود.
-
ا
لغتنامه دهخدا
ا. [ اِ ] (حرف ) همزه ٔ مکسوره در بعض کلمات گاهی افزوده و گاه حذف شود، معروفتر وقت را اصلی و غیرمعروف را مخفف یا مثقل توان گفت : براهیم و ابراهیم : دعوی کنند گرچه براهیم زاده ایم چون نیک بنگری همه شاگرد آزرند. ناصرخسرو.علی بِن ْ براهیم از شهر موصل بی...