کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اشکال مختلف یک حرف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اشکال مختلف یک حرف
دیکشنری فارسی به عربی
رسم بياني
-
واژههای مشابه
-
bug 1
اِشکال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] خطا یا نقصی در نرمافزار یا سختافزار که باعث اختلال در برنامه شود
-
اشکال تراش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] 'eškāltarāš کسی که از هر کاری اشکال میگیرد؛ آنکه امری را دشوار سازد و سختگیری و بهانهجویی کند.
-
اشکال تراشی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] 'eškāltarāši مشکل ساختن امری؛ سختگیری در کاری؛ بهانهجویی و ایرادگیری.
-
debugging 1
اِشکالزدایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] فرایند یافتن اِشکال و رفع آن در برنامه
-
اشکال تراشیدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. تَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) ایراد گرفتن .
-
اشکال داشتن
لغتنامه دهخدا
اشکال داشتن . [ اِ ت َ ] (مص مرکب ) دشواری داشتن . (ناظم الاطباء). تردید داشتن . || ایراد داشتن .
-
اشکال کردن
لغتنامه دهخدا
اشکال کردن . [ اِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ایراد گرفتن . تردید و شک کردن در مطلبی یا کاری .
-
اشکال تراش
لغتنامه دهخدا
اشکال تراش . [ اِ ت َ ] (نف مرکب ) آنکه بر کار اشکال گیرد. آنکه امری را دشوار کند و از آن اشکال بجوید. بهانه جو. سختگیر. و رجوع به اشکال تراشی شود.
-
اشکال تراشی
لغتنامه دهخدا
اشکال تراشی . [ اِ ت َ ] (حامص مرکب ) ساختن اشکال در کارها. بهانه جوئی . سختگیری در کارها.- اشکال تراشی کردن ؛ بهانه جویی کردن .
-
با اشکال
دیکشنری فارسی به عربی
بالکاد
-
بدون اشکال
دیکشنری فارسی به عربی
حسنا
-
اشکال مضحک
دیکشنری فارسی به عربی
بابون
-
debug
اِشکالزدایی کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] عمل یافتن و رفع اِشکال برنامه